گنجور

بخش ۳۷ - نامه به قدر خان

ذکر نسخة الکتاب و المشافهتین مع الرّسولین المذکورین الخارجین بجانب ترکستان‌

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم. و چون در ضمان سلامت‌ و نصرت ببلخ رسیدیم- زندگانی خان اجلّ دراز باد- و همه اسباب ملک منتظم گشت، نامه فرمودیم‌ با رکابداری مسرع‌ تا از آنچه ایزد، عزّذکره، تیسیر کرد ما را، از آن زمان که بسپاهان برفتیم تا این وقت که باینجا رسیدیم، از فتحهای خوب که اوهام و خاطر کس بدان نرسد، واقف شده آید و بهره از شادی و اعتداد بحکم یگانگیها که میان خاندانها مؤکّد است برداشته آید؛ و یاد کرده بودیم که بر اثر رسولان فرستاده شود در معنی عقد و عهد تا قواعد دوستی که اندران رنج فراوان برده آمده است تا استوار گشته، استوارتر گردد.

و در این وقت أخی و معتمدی‌، ابو القاسم ابراهیم بن عبد اللّه الحصیری را ادام اللّه عزّه‌، که از جمله معتمدان مجلس ماست در درجه ندیمان خاصّ و امیر ماضی، پدر ما، انار اللّه برهانه‌، وی را سخت نیکو و عزیز داشتی و از احوال مصالح ملک با وی سخن گفتی و امروز ما را بکار آمده‌تر یادگاریست و حال مناصحت‌ و کفایت وی ظاهر گشته است برسولی فرستاده آمد تا سلام و تحیت‌ ما را اطیبه و ازکاه‌ بخان رساند و اندر آنچه او را مثال داده آمده است، شروع کند تا تمام کرده آید و پخته با اصلی درست و قاعده‌یی راست بازگردد. و قاضی ابو طاهر عبد اللّه بن احمد التبّانی، ادام اللّه توفیقه‌، را با وی ضم‌ کرده شد تا چون نشاط افتد که عقد و عهد بسته آید بر نسختی که با رسول است، قاضی شرایط آن را بتمامی بجای آرد در مقتضای شریعت‌ . و این قاضی از اعیان علماء حضرت‌ است شغلها و سفارتهای با نام کرده‌ و در هر یکی از آن مناصحت و دیانت وی ظاهر گشته.

و با رسول ابو القاسم مشافهه‌یی است که اندران مشافهه سخن گشاده‌تر بگفته آمده است‌، چنانکه چون دستوری‌ یابد، آن را عرض کند. و مشافهه‌یی دیگر است با وی در بابی مهمتر که اگر اندر آن باب سخن نرود، عرضه نکند و پس اگر رود، ناچار عرضه کند تا اغراض بحاصل شود . و اعتماد بر وی تا بدان جایگاه است که چون سخن در سؤال و جواب افتد و درازتر کشد، هرچه وی گوید، همچنان است که از لفظ ما رود که آنچه گفتنی است در چند مجلس با ما گفته است و جوابهای جزم‌ شنیده تا حاجتمند نگردد بدانکه در بابی از ابواب آنچه می‌باید نهاد، اندر آن استطلاع‌ رایی باید کرد که کارها تمام کرده بازگردد. و نیز با وی تذکره‌ایست‌، چنانکه رسم رفته است و همیشه از هر دو جانب چنین مهادات‌ و ملاطفات می‌بوده است، که چون بچشم رضا بدان نگریسته آید، عیب آن پوشیده ماند.

«و سزد از جلالت آن جانب کریم که رسولان را آنجا دیر داشته نیاید و بزودی بر مراد بازگردانیده شود، که مردم دو اقلیم بزرگ چشم بدان دارند که میان ما دو دوستی قرار گیرد. چون رسولان را بر مراد بازگردانیده شود، با ایشان باید که رسولان آن جانب محروس‌ مضموم‌ گردند که تا چون بحضرت ما رسند، ما نیز آنچه شرط دوستی و یگانگی است، چنانکه التماس‌ کرده آید، بجای آریم باذن اللّه عزّوجلّ‌ .

بخش ۳۶ - بقیهٔ قصّهٔ التبّانیه ۲: و این امام بو صادق تبّانی، حفظه اللّه و ابقاه‌، که امروز به غزنی است- و خال وی بو صالح بود و حال او بازنمودم- به نشابور می‌بود مشغول به علم، چون امیر محمود، رضی اللّه عنه، با منوچهر والی گرگان عهد و عقد استوار کرده و حرّه‌یی‌ را نامزد کرد تا آنجا برند، خواجه علی میکائیل‌ چون بخواست رفت در سنه اثنتین و اربعمائه‌، امیر محمود، رضی اللّه عنه، او را گفت «مذهب راست‌ از آن امام ابو حنیفه، رحمه اللّه، تبّانیان دارند و شاگردان ایشان، چنانکه در ایشان هیچ طعن نتوانند کرد. بو صالح فرمان یافته است، چون به نشابور رسی، بپرس تا چند تن از تبّانیان مانده‌اند و کیست از ایشان که غزنین و مجلس ما را شاید، همگان را بنواز و از ما امید نواخت و اصطناع‌ و نیکویی ده» گفت: چنین کنم. و حرّه را که سوی نشابور آوردند، من که بو الفضلم، بدان وقت شانزده ساله بودم، دیدم خواجه را که بیامد و تکلّفی کرده بودند در نشابور از خوازه‌ها زدن و آراستن، چنانکه پس از آن بهنشابور چنان ندیدم. و علی میکائیل تبّانیان را بنواخت و از مجلس سلطان امیدهای خوب داد بو صادق و بو طاهر و دیگران را. و سوی گرگان رفت و حرّه را آنجا برد و امیرک بیهقی‌ با ایشان بود بر شغل آنچه هرچه رود، انها کند- و بدان وقت بدیوان رسالت دبیری می‌کرد به شاگردی عبد اللّه دبیر- تازه جوانی دیدم او را با تجمّلی سخت نیکو. و خواجه علی از گرگان بازگشت، و بسیار تکلّف کرده بودند گرگانیان، و به نشابور آمد و از نشابور به غزنین رفت.بخش ۳۸ - المشافهة الاولى: المشافهة الاولی‌

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ نور

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ذکر نسخة الکتاب و المشافهتین مع الرّسولین المذکورین الخارجین بجانب ترکستان‌
هوش مصنوعی: ذکر نسخه‌ای از کتاب و دو نفر که به صورت حضوری با پیامبران ذکر شده در این متن ملاقات کرده‌اند و به طرف ترکستان رفته‌اند.
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم. و چون در ضمان سلامت‌ و نصرت ببلخ رسیدیم- زندگانی خان اجلّ دراز باد- و همه اسباب ملک منتظم گشت، نامه فرمودیم‌ با رکابداری مسرع‌ تا از آنچه ایزد، عزّذکره، تیسیر کرد ما را، از آن زمان که بسپاهان برفتیم تا این وقت که باینجا رسیدیم، از فتحهای خوب که اوهام و خاطر کس بدان نرسد، واقف شده آید و بهره از شادی و اعتداد بحکم یگانگیها که میان خاندانها مؤکّد است برداشته آید؛ و یاد کرده بودیم که بر اثر رسولان فرستاده شود در معنی عقد و عهد تا قواعد دوستی که اندران رنج فراوان برده آمده است تا استوار گشته، استوارتر گردد.
هوش مصنوعی: بسم‌الله الرحمن الرحیم. وقتی به سلامت و پیروزی به بلخ رسیدیم - امید دارم زندگی خان بزرگ همواره دراز باشد - و تمام امور مملکت منظم شد، نامه‌ای نوشتم و با شتاب فرستادیم تا از آنچه خداوند، عزّ ذکره، برای ما آسان کرده است، از زمان خروج از سپاهان تا حال که به اینجا رسیده‌ایم، از فتح‌های خوب مطلع شوید که هیچ‌کس به آن فکر نکرده است، و بهره‌ای از شادی و اعتبار که به خاطر یگانگی‌ها میان خانواده‌ها به وجود آمده است، ببرید؛ و یادآوری کردیم که فرستادگانی به‌منظور برقراری پیمان و عهد بفرستند تا اصول دوستی که با زحمات زیاد به دست آمده، مستحکم‌تر شود.
و در این وقت أخی و معتمدی‌، ابو القاسم ابراهیم بن عبد اللّه الحصیری را ادام اللّه عزّه‌، که از جمله معتمدان مجلس ماست در درجه ندیمان خاصّ و امیر ماضی، پدر ما، انار اللّه برهانه‌، وی را سخت نیکو و عزیز داشتی و از احوال مصالح ملک با وی سخن گفتی و امروز ما را بکار آمده‌تر یادگاریست و حال مناصحت‌ و کفایت وی ظاهر گشته است برسولی فرستاده آمد تا سلام و تحیت‌ ما را اطیبه و ازکاه‌ بخان رساند و اندر آنچه او را مثال داده آمده است، شروع کند تا تمام کرده آید و پخته با اصلی درست و قاعده‌یی راست بازگردد. و قاضی ابو طاهر عبد اللّه بن احمد التبّانی، ادام اللّه توفیقه‌، را با وی ضم‌ کرده شد تا چون نشاط افتد که عقد و عهد بسته آید بر نسختی که با رسول است، قاضی شرایط آن را بتمامی بجای آرد در مقتضای شریعت‌ . و این قاضی از اعیان علماء حضرت‌ است شغلها و سفارتهای با نام کرده‌ و در هر یکی از آن مناصحت و دیانت وی ظاهر گشته.
هوش مصنوعی: در این زمان، برادر و اعتمادیم، ابو القاسم ابراهیم بن عبد الله الحصیری، که از معتمدان مجلس ماست و در زمره ندیمان مخصوص امیر گذشته، پدر ما، به شدت مورد احترام و عشق تو قرار داشت. تو درباره امور کشور با او صحبت کردی و امروز او بیشتر از همیشه به کار ما می‌آید. حالا صلاحیت و شایستگی‌اش به وضوح نمایان شده است. او پیامی فرستاد تا سلام و احترام ما را به خان برساند و در آنچه که به او محول شده، آغاز کند تا آن را به درستی و با قاعده به پایان رساند. همچنین قاضی ابو طاهر عبد الله بن احمد التبانی، که مورد توفیق خداوند است، به او پیوست تا زمانی که نشاط لازم فراهم شود و توافق و عهدی که با رسول داریم، منعقد شود. قاضی نیز شرایط را به طور کامل و مطابق با شریعت انجام دهد. این قاضی از علمای برجسته است و در زمینه‌های مختلف خدمت‌ها و سفارت‌هایی با نام داشته و در همه آنها دیانت و شایستگی‌اش به وضوح مشهود بوده است.
و با رسول ابو القاسم مشافهه‌یی است که اندران مشافهه سخن گشاده‌تر بگفته آمده است‌، چنانکه چون دستوری‌ یابد، آن را عرض کند. و مشافهه‌یی دیگر است با وی در بابی مهمتر که اگر اندر آن باب سخن نرود، عرضه نکند و پس اگر رود، ناچار عرضه کند تا اغراض بحاصل شود . و اعتماد بر وی تا بدان جایگاه است که چون سخن در سؤال و جواب افتد و درازتر کشد، هرچه وی گوید، همچنان است که از لفظ ما رود که آنچه گفتنی است در چند مجلس با ما گفته است و جوابهای جزم‌ شنیده تا حاجتمند نگردد بدانکه در بابی از ابواب آنچه می‌باید نهاد، اندر آن استطلاع‌ رایی باید کرد که کارها تمام کرده بازگردد. و نیز با وی تذکره‌ایست‌، چنانکه رسم رفته است و همیشه از هر دو جانب چنین مهادات‌ و ملاطفات می‌بوده است، که چون بچشم رضا بدان نگریسته آید، عیب آن پوشیده ماند.
هوش مصنوعی: با پیامبر ابو القاسم گفتگویی است که در آن، او آزادانه سخن می‌گوید و هر زمان که دستوری دریافت کند، آن را به عرض می‌رساند. گفتگوی دیگری نیز با او وجود دارد که در موضوعی مهم‌تر است؛ اگر در آن مورد صحبت نشود، به او عرضه نمی‌شود، و اگر گفتگو آغاز شود، ناچار باید ارائه گردد تا اهداف حاصل شود. اعتماد به او در این حد است که زمانی که بحث به سؤال و جواب می‌کشد و طولانی‌تر می‌شود، هر چیزی که او مطرح کند، همانند سخن ما خواهد بود، چرا که آنچه باید گفته شود در چند جلسه قبلاً مطرح شده و پاسخ‌های قاطعی شنیده شده است تا نیازمند بررسی دوباره نباشیم. همچنین، با او تذکره‌ای وجود دارد، چنان که معمول است و در هر دو طرف همیشه چنین مراودات و محبت‌هایی بوده است، به طوری که وقتی با چشم رضا به آن نگاه می‌شود، عیب آن پوشیده می‌ماند.
«و سزد از جلالت آن جانب کریم که رسولان را آنجا دیر داشته نیاید و بزودی بر مراد بازگردانیده شود، که مردم دو اقلیم بزرگ چشم بدان دارند که میان ما دو دوستی قرار گیرد. چون رسولان را بر مراد بازگردانیده شود، با ایشان باید که رسولان آن جانب محروس‌ مضموم‌ گردند که تا چون بحضرت ما رسند، ما نیز آنچه شرط دوستی و یگانگی است، چنانکه التماس‌ کرده آید، بجای آریم باذن اللّه عزّوجلّ‌ .
هوش مصنوعی: از بزرگی و عظمت آن جانب کریم سزاوار است که رسولان در آنجا به مدت طولانی نمانند و به زودی به خواسته‌هایشان بازگردانده شوند، زیرا مردم در دو اقلیم بزرگ منتظر‌اند که بین ما دوستی برقرار گردد. هنگامی که رسولان به خواسته‌هایشان بازگردانده شوند، باید با ایشان کسانی فرستاده شوند که وقتی به نزد ما رسیدند، ما نیز آنچه را که برای دوستی و اتحاد شرط شده، طبق درخواست انجام دهیم، با اجازه خداوند بزرگ.

خوانش ها

بخش ۳۷ - نامه به قدر خان به خوانش سعید شریفی