شمارهٔ ۱۵۳ - دار مجازات
همی چه گویی چندین چراست قالاقیل
به پیش این در و بر گرد آن بلند نخیل
شگفت روزی، همچون قیامت از انبوه
فراخنایی، مانند محشر از تهویل
ز بس نظارگیان درتنیده یک به دگر
ببسته راه شد آمد، به عابران سبیل
پیادگان و سواران ستاده صف در صف
به گرد برشده نخلی مهیب و زشت و طویل
درازنایی هایل به رنگ جبههٔ مرگ
و یا به سان زدوده سنان عزراییل
ستاده خشک به مانند زاهدان کسل
بمانده سرد به مانند راهبان علیل
نبود اشتر و بودش مهار چون اشتر
نبود پیل، ولی یَشک داشت همچون پیل
کمیت نی و بلون تن از کمیت مثال
زرافه نی و به گردن بر، از زرافه مثیل
رخی ز خوردن خون چون دهان شیران سرخ
تنی ز گُرسَنِگی چون میان شیر، هزیل
ز جنس منبر و منبر نه، لیک چون منبر
بر او بخوانند آیات دوزخ از تنزیل
عظیم داری خمیده سر، که بر سر او
نوشتهاند که «هذا لمن اساء قلیل»
ز بهر صید گنهکاران، فروهشته
ستبر بندی ابریشمین و زَفت و فتیل
چو بانگ زد نهمین زنگ صبح روز سوم
به خصم خواندند آیات مرگ با تعجیل
سر شرارت کاشان، زعیم راهزنان
به پای دار در اِستاد، بسته دست و ذلیل
به پیشمرگیِ وی، پیشکارِ ناکسِ او
نخست کرد سر چوب دار را تقبیل
سپس نشانِ سرِ دار شد تنِ سردار
به شادمانیِ ارواحِ بیگناهِ قتیل
غریو و هلهله ز انبوه مرد و زن برخاست
تو گفتی آنکه دمیدند صور اسرافیل
که زنده باد مجازات و زنده باد مدام
وثوق دولت و دین صدر کامکار جلیل
شمارهٔ ۱۵۲ - پایتخت گل: در پایتخت ما بگشادند بخت گِلشمارهٔ ۱۵۴ - هرج و مرج: بزم طرب ساز و کن فراز در غم
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
همی چه گویی چندین چراست قالاقیل
به پیش این در و بر گرد آن بلند نخیل
هوش مصنوعی: هر چه که میگویی، دلایلی زیادی دارد. مانند آنکه در برابر این در، در اطراف درختان بلند نخل، صحبت میکنی.
شگفت روزی، همچون قیامت از انبوه
فراخنایی، مانند محشر از تهویل
هوش مصنوعی: روزی شگفت و حیرتانگیز خواهد بود که از فراوانی و بزرگی آن، مانند روز قیامت به نظر میرسد.
ز بس نظارگیان درتنیده یک به دگر
ببسته راه شد آمد، به عابران سبیل
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی شناختی و جذابیت افراد، درهم تنیده و متصل به یکدیگر شدهاند. این وضعیت به گونهای است که مانع عبور دیگران میشود و راه را بر عابران بسته است.
پیادگان و سواران ستاده صف در صف
به گرد برشده نخلی مهیب و زشت و طویل
هوش مصنوعی: نظامیانی پیاده و سواره، به صورت منظم و دستهدسته، دور یک درخت بزرگ و زشت که ارتفاع زیادی دارد، ایستادهاند.
درازنایی هایل به رنگ جبههٔ مرگ
و یا به سان زدوده سنان عزراییل
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف یک طولی بلند اشاره دارد که رنگی شبیه به رنگ جبههٔ مرگ دارد و یا به گونهای است که مانند سنانی که عزراییل در دست دارد، زود و سریع میتواند خطرساز باشد. این تصویر به مرگ و جدایی و احساس ترس از آن ارتباط دارد.
ستاده خشک به مانند زاهدان کسل
بمانده سرد به مانند راهبان علیل
هوش مصنوعی: مانند زاهدان که بیتحرک و بیاحساس به نظر میرسند، یا همچون راهبان بیمار که بیروح و سرد ماندهاند، فردی بیتحرک و بیاحساس به نظر میرسد.
نبود اشتر و بودش مهار چون اشتر
نبود پیل، ولی یَشک داشت همچون پیل
هوش مصنوعی: در اینجا گفته شده که اگرچه چیزی مانند شتر وجود ندارد و شتر هم مهار ندارد، اما نماد قدرت و بزرگی به شکل فیل وجود دارد. در واقع، مقصود این است که هرچند ممکن است یک چیز خاص و شناخته شده نباشد، اما چیزی دیگر میتواند همان نقش را ایفا کند و همچنان حاکی از قدرت و ارزش باشد.
کمیت نی و بلون تن از کمیت مثال
زرافه نی و به گردن بر، از زرافه مثیل
هوش مصنوعی: این بیت به تفاوتهای ظاهری و ویژگیهای فیزیکی اشاره دارد. ابتدا به تأکید بر باریک و بلند بودن نی و تن انسان اشاره میکند و بعد شباهت آن را به زرافه با گردن بلندش مقایسه میکند. به نوعی، شاعر میخواهد نشان دهد که اندازه و شکل هر موجودی میتواند متفاوت باشد و این تنوع در طبیعت وجود دارد.
رخی ز خوردن خون چون دهان شیران سرخ
تنی ز گُرسَنِگی چون میان شیر، هزیل
هوش مصنوعی: چهرهای گویای گرسنگی دارد که مانند دهان شیران سرخ است و بدنی لاغر و نحیف به خاطر گرسنگی دارد که مانند بدن شیر در حال فقر و نیاز به غذا میباشد.
ز جنس منبر و منبر نه، لیک چون منبر
بر او بخوانند آیات دوزخ از تنزیل
هوش مصنوعی: تنها جنس منبر نیست، بلکه وقتی آیات جهنم از کتاب آسمانی بر او خوانده شود، همچون منبر میشود.
عظیم داری خمیده سر، که بر سر او
نوشتهاند که «هذا لمن اساء قلیل»
هوش مصنوعی: تو را با افتادگی و بزرگ منشی میبینم، بر روی سرت نوشتهاند که «این متعلق به کسی است که کمکاری کرده است».
ز بهر صید گنهکاران، فروهشته
ستبر بندی ابریشمین و زَفت و فتیل
هوش مصنوعی: به خاطر شکار کردن گناهکاران، یک دام محکم و ظریف از ابریشم و رشتههای مقاوم قرار داده شده است.
چو بانگ زد نهمین زنگ صبح روز سوم
به خصم خواندند آیات مرگ با تعجیل
هوش مصنوعی: وقتی که زنگ صبح روز سوم به صدا درآمد، با شتاب آیات مرگ را به دشمن خواندند.
سر شرارت کاشان، زعیم راهزنان
به پای دار در اِستاد، بسته دست و ذلیل
هوش مصنوعی: سرکردهی ناپاکی در کاشان، رهبر دزدان، در پای دار ایستاده و دستهایش بسته و ذلیل شده است.
به پیشمرگیِ وی، پیشکارِ ناکسِ او
نخست کرد سر چوب دار را تقبیل
هوش مصنوعی: به خاطر خدمتگذاری او، فردی بیعرضه و ناتوان ابتدا به چوب دار احترام گذاشت و آن را بوسید.
سپس نشانِ سرِ دار شد تنِ سردار
به شادمانیِ ارواحِ بیگناهِ قتیل
هوش مصنوعی: سپس بدن سردار به نشانه دار اعدام شد و این اتفاق باعث خوشحالی ارواح بیگناهی شد که جان خود را از دست داده بودند.
غریو و هلهله ز انبوه مرد و زن برخاست
تو گفتی آنکه دمیدند صور اسرافیل
هوش مصنوعی: آوا و شادی از جمعیت زیادی از مردان و زنان بلند شد به گونهای که انگار صدای نفخ صور اسرافیل به گوش میرسد.
که زنده باد مجازات و زنده باد مدام
وثوق دولت و دین صدر کامکار جلیل
هوش مصنوعی: زندگی و ثبات در راه عدالت و پایداری در اصول دولت و دین، لازم و مهم است.
حاشیه ها
1402/10/23 13:12
کژدم
این قصیده پس از به دار آویخته شدن ماشااللهخان پسر حسین نایب کاشی، دزد سرشناس کاشان و پهلوان رضا پیشکار وی، به فرمان وثوقالدوله، نخستوزیر آن زمان روز شنبه هفتم شهریور ۱۲۹۸ ساعت ۹ صبح در میدان توپخانهٔ تهران مقابل نظمیه، منتشر شد.