گنجور

حکایت ۱۷

آورده‌اند که در زمان حضرت ابراهیم علیه السلام، آن حضرت بى‌مهمان افطار نمیکرد.

از قضا روزى واقع شد که مهمان بر آن حضرت نرسید و آن حضرت گرسنه بود.

از خانه بتفحص مهمان بیرون آمد دید که در صحرا جماعتى میرفتند حضرت ابراهیم ایشان را دید پانزده نفر گبرند و بیل‌ها بر دوش گرفته بجائى میروند، ایشان را تکلیف بمهمانى کرد، آنها گفتند ما مردمانى هستیم فعله و کارکر بیچاره و هر یک از ما اطفال و عیال داریم، هر گاه ما خود مهمان شویم اهل و عیال ما بى معیشت خواهند بود، حضرت ابراهیم فرمود که اجرت عمله‌گى شما را نیز خواهم داد، بهر حال آن‌ها را راضى کرده بخانه آورده مهمان ساخت، چون گبران ضیافت را دیدند و اجرت هم گرفتند بیرون آمدند با خود گفتند که فى الحقیقه دین ابراهیم بر حق است زیرا مهمانى کند و اجرت هم دهد، در ساعت همه نزد حضرت ابراهیم برگشتند و کلمه‌ى طیبه شهادت بر زبان جارى ساختند و مؤمن و مسلمان شدند و رفتند.

و چون بعثت سید کائنات محمد مصطفى صلى اللّه علیه و آله شد جبرئیل امین‌ رسول خدا را از این معنى خبر داد و فرمود:

اکرم الضیف و لو کان کافرآ.

پس اى موش حکایت دیگر بشنو:

حکایت ۱۶: آورده‌اند که در زمان حضرت رسول علیه الصلاة و السلام شخصى بود بسیار مهمان دوست، و زنى داشت در نهایت خست و لئیم. آن مرد از توهم و خوف جنگ و فریاد بر آوردن آن زن از کراهت نمودن مهمان، بسیار مرارت داشت. آن مرد لاعلاج روزى بخدمت حضرت رسول علیه السلام رفت و کیفیت احوال و ماجرى را بیان واقع کرد. حضرت فرمودند که برو بخانه بآن زن بگو در حالتى که مهمان میآید در پشت در مشاهده کن و هنگام بیرون رفتن مهمان نیز در عقب سر ایشان ملتفت شو و نگاه کن تا ببینى که خداوند عالمیان چه برکتى و چه خیرى در حق مهماندارى عنایت فرموده! پس آن مرد بخانه رفت و با زن خود گفت که امروز رسول اللّه صلى اللّه علیه و آله و سلم را با دو سه نفر دیگر بمهمانى طلبیده‌ام، لهذا توقع دارم که کج خلقى نکنى و بخل را فرو گذارى، و حضرت فرمودند که در حالت داخل شدن مهمان و در حالت بیرون رفتن نگاه کن تا ببینى آنچه را خداى تعالى ببرکت مهمان ارزانى داشته است. آن زن را بهزار عجز راضى کرد و تهیه‌ى اسباب ضیافت را ساخت، چون وقت داخل شدن مهمانان شد دید که در دامن مهمانان گوشت و میوه‌هاى بسیار است و داخل خانه شدند. آن زن از این حالت بسیار خوشحال شد و چون وقت بیرون رفتن مهمانان شد دید که گزنده‌ها و مار و کژدم بسیار در دامن ایشان آویخته از خانه بیرون شدند. آن زن تعجب کنان نزد شوهر آمد و گفت چنین چیزى را دیدم. شوهر گفت من از رسول خدا میپرسم. بعد از این گفتگو روز دیگر آن مرد بخدمت رسول خدا رفت و عرض کرد: یا رسول اللّه عیال من چنین نعمتها در داخل شدن مهمانان دیده و در وقت بیرون رفتن هم چنین گزنده‌ها دیده. بعد از این عرض، رسول خدا فرمودند: آن نعمتها ببرکت آن است که خداوند عالم بسبب مهمانى و میزبانى ارزانى فرموده و آن گزنده‌ها گناهان صاحبخانه است که بیرون میرود. پس از آن، آن زن چنان راغب مهمان شد که تمام عمر در باب مهمانى کردن بشوهر خود همیشه تأکید میکرد. دیگر آنکه:حکایت ۱۸: آورده‌اند که در زمان حضرت رسول علیه الصلاة و السلام، یکشب پس از نماز خفتن، چهار کس از غیر ملت بر در مسجد آمدند و گفتند که ما بنده‌ییم از بندگان خدا، آیا کسى باشد که ما را امشب جاى داده و چیزى بدهد تا ساکن شده و بمانیم؟. حضرت فرمودند که اى مردمان ایشان را دریابید. پس بعضى از مردمان حاضرین سه نفر از آنها را بخانه‌هاى خود بردند و یک نفر را حضرت رسول علیه الصلاة و السلام برداشته بخانه برد و در اطاقى که مردم صحبت میداشتند بنشانید و از براى آن مرد کاسه‌ى آشى بردند و خدمه آن حضرت که کاسه را برده بودند در خانه را بسته بودند و آن مرد چون گرسنه بود آش بسیارى خورده و خوابیده بود، نیمه‌ى شب بول و سنگینى معده بر او غالب شده از خواب بیدار گشته هر چند جهد و سعى کرد راهى نیافت و ضبط خود را هم نتوانست و آن فرش‌هاى اطاق را بغایت ملوث کرد و چون صبح شد از خجالت بگریخت. پس از آن جماعتى بخدمت آن حضرت آمدند و چون حضرت بر سجاده‌ى نماز تشریف داشتند آنان بآن خانه آمدند که شب آن مرد مهمان در آن بود، دیدند که فرش‌هاى آنخانه ملوث بنجاست است لهذا زبان بلوم و کنایه گشادند و میگفتند که این چه قسم مهمان بوده که حضرت بخانه آورده و چنین خرابى کرده؟ قضا را بخاطر آن مرد رسید که مادام این عمل و خرابى نموده‌یى بیا و برگرد و ببین تا چه روى داده، پس از این فکر بدر خانه‌ى رسول خدا ببهانه آنکه چیزى گم کرده آمد و در آن اثناء حضرت هم از نماز فارغ شده بود شنید که اصحاب در باب آن عمل شکایت میکنند. حضرت از گفتگوى آنها تبسمى فرمود و گفت که باک نیست و ضرر ندارد آن مرد در پشت در بود و میشنید که اصحاب چه میکنند. پس رسول اللّه علیه السلام ابریق طلب فرمود و بدست مبارک خود آن فرش‌ها را بشست! چون آن مرد چنین دید صبر کرد تا آن فرشها شسته شد، بعد از آن به اندرون آمد و گفت: یا رسول اللّه از خجلت خود معذرت میطلبم، و ملتمسم که کلمه‌یى بمن بیان و تعلیم فرمائى تا مسلمان شوم؟. حضرت کلمه‌یى چند بیان فرمود و آن مرد همان ساعت بشرف ایمان و اسلام مشرف گردید. پس اى موش؟ در مهمان دارى برکت و شرافت بسیار است، خواستم تا تو را قسمتى باشد و اگر نه بنده حالا اعتکاف ده روزه دارم و احتیاجى بمهمانى نیست ولکن میدانم اینها که تو میگوئى همه مکر و تزویر میباشد و در خانه‌ى شما بیمارى نیست و دروغ میگوئى. اگر دلت مشوش است مشورت کن که در مشورت نفع بسیار است، زیرا رسول اللّه صلى اللّه علیه و آله و سلم در باب مشورت تأکید بسیار فرموده است و میباید شخص در هر امرى مشورت کند تا که دغدغه در امور نداشته باشد و بآنچه مشورت راه دهد عمل نماید. موش با خود گفت که خوب بهانه یافته‌یى! بگو که بخانه میروم و مشورت مینمایم و باز میآیم. پس از این موش متوجه خانه شد و بعد از ساعتى بیرون آمد و گفت. اى شهریار چکنم؟ از خجالت و شرمندگى شما نمى‌توانم سر برآرم. گربه گفت: از چه جهت؟. موش گفت: بواسطه‌ى آنکه مشورت کردم راه نداد و میترسم اینکه در خاطر شما بگذرد که بنده دروغ گفته باشم. گربه گفت: اى موش با که مشورت کردى؟ با تسبیح یا بقرآن یا بکتب مختلفه یا بقرعه یا با دانشمندان یا با زنان؟. چون موش دریافت که گربه در این باب دقت و اهتمام مینماید تا که او را دروغگو در آورد، با خود گفت که اگر بگویم با تسبیح، خواهد گفت که در حضور من استخاره کن، و اگر بگویم با قرآن، گوید که تو قرآن چه دانى، و اگر بگویم با کتاب، گوید که در کتاب‌هاى دیگر مشورت و استخاره اعتبار ندارد، و اگر بگویم با دانشمندان، گوید دانشمند در خانه تو کجاست؟ پس اولى آنست که گویم با زنان کرده‌ام و او قبول ننموده، لهذا باید بگویم در حدیث واقع است که هر گاه کسى خواهد که مشورت کند، چنانچه کسان دانشمندى نباشد با مشورت باید کرد تا چه روى بنماید! پس گربه گفت: اى نابکار کذاب! این روایت درست و صحیح نیست. موش گفت: از چه جهت؟. گربه گفت: باین جهت که زنان بکنه کارها نرسیده‌اند و اگر تو را گفته‌اند که مهمانى نیاور، تو را باید که مهمانى کنى و موافق حدیث آنست که باید بر عکس آن کار کنى و من تو را خبر دهم که هر کس بر عکس قول زنان کار نماید در دنیا و آخرت صرفه کند. و از آن جمله اینست:

اطلاعات

منبع اولیه: سید صادق هاشمی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آورده‌اند که در زمان حضرت ابراهیم علیه السلام، آن حضرت بى‌مهمان افطار نمیکرد.
هوش مصنوعی: گفته شده است که در زمان حضرت ابراهیم علیه السلام، ایشان هرگز بدون مهمان افطار نمی‌کردند.
از قضا روزى واقع شد که مهمان بر آن حضرت نرسید و آن حضرت گرسنه بود.
هوش مصنوعی: روزی اتفاقی پیش آمد که مهمانی به آن حضرت نرسید و ایشان گرسنه بودند.
از خانه بتفحص مهمان بیرون آمد دید که در صحرا جماعتى میرفتند حضرت ابراهیم ایشان را دید پانزده نفر گبرند و بیل‌ها بر دوش گرفته بجائى میروند، ایشان را تکلیف بمهمانى کرد، آنها گفتند ما مردمانى هستیم فعله و کارکر بیچاره و هر یک از ما اطفال و عیال داریم، هر گاه ما خود مهمان شویم اهل و عیال ما بى معیشت خواهند بود، حضرت ابراهیم فرمود که اجرت عمله‌گى شما را نیز خواهم داد، بهر حال آن‌ها را راضى کرده بخانه آورده مهمان ساخت، چون گبران ضیافت را دیدند و اجرت هم گرفتند بیرون آمدند با خود گفتند که فى الحقیقه دین ابراهیم بر حق است زیرا مهمانى کند و اجرت هم دهد، در ساعت همه نزد حضرت ابراهیم برگشتند و کلمه‌ى طیبه شهادت بر زبان جارى ساختند و مؤمن و مسلمان شدند و رفتند.
هوش مصنوعی: حضرت ابراهیم از خانه بیرون آمد و دید که چند نفر در صحرا در حال رفتن هستند. وقتی به آن‌ها نزدیک شد، متوجه شد که پانزده نفر از گبرها هستند که بیل‌هایشان را بر دوش دارند و به جایی می‌روند. ابراهیم از آن‌ها دعوت کرد که مهمانش شوند، اما آن‌ها گفتند که کارگران بیچاره‌ای هستند و هر کدام خانواده و کودکانی دارند و اگر به مهمانی بیایند، خانواده‌هایشان بی‌معیشت خواهند ماند. حضرت ابراهیم پاسخ داد که مزد کارشان را نیز خواهد پرداخت. به هر حال، آن‌ها را راضی کرد و به خانه‌اش برد. وقتی که گبران از مهمانی و مزد دریافت کرده بازگشتند، با خود گفتند که واقعاً دین ابراهیم حق است، چون او مهمانی می‌کند و مزد هم می‌دهد. در آن لحظه، همه به حضرت ابراهیم برگشتند و با زبان خود شهادت به حقانیت دین او دادند و مؤمن و مسلمان شدند و رفتند.
و چون بعثت سید کائنات محمد مصطفى صلى اللّه علیه و آله شد جبرئیل امین‌ رسول خدا را از این معنى خبر داد و فرمود:
هوش مصنوعی: زمانی که پیامبر عظیم‌الشان، حضرت محمد مصطفی (ص)، به رسالت مبعوث شد، جبرئیل امین به پیامبر خدا خبر داد و فرمود:
اکرم الضیف و لو کان کافرآ.
هوش مصنوعی: هر مهمانی باید به بهترین شکل مورد پذیرایی قرار گیرد، حتی اگر غیر مسلمان باشد.
پس اى موش حکایت دیگر بشنو:
هوش مصنوعی: پس ای موش، داستان دیگری را بشنو: