شمارهٔ ۱۲۴
در آن ساعت که به گرد تو ای خودکام میگردم
دعا میگویم و، آماده دشنام میگردم!
کجا تاب شنیدن داری از قاصد پیامی را
که من از گفتنش بیصبر و بیآرام میگردم؟!
نمیآید اجل سوی من و، میگوید این: مسکین
ز درد هجر خواهد مرد و، من بدنام میگردم
ندارد احتیاج دام، صیادی که من دارم؛
من آن صیدم، که چون صیاد بینم، رام میگردم
به شوق گل پریدم ز آشیان، آذر ندانستم
که زود از بیپر و بالی، اسیر دام میگردم
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
در آن ساعت که به گرد تو ای خودکام میگردم
دعا میگویم و، آماده دشنام میگردم!
هوش مصنوعی: در زمانی که به دور تو میچرخم و به یاد تو هستم، دعا میکنم و همزمان برای تو دشنام هم میدهم!
کجا تاب شنیدن داری از قاصد پیامی را
که من از گفتنش بیصبر و بیآرام میگردم؟!
هوش مصنوعی: آیا تو توانایی شنیدن پیامی را داری که من به خاطر بیان آن بیصبر و ناآرام هستم؟
نمیآید اجل سوی من و، میگوید این: مسکین
ز درد هجر خواهد مرد و، من بدنام میگردم
هوش مصنوعی: زمان مرگ به سمت من نمیآید و در دلش فکر میکند که این فرد بیچاره از درد جدایی خواهد مرد و در این میان، من به خاطر این وضعیت بدنام میشوم.
ندارد احتیاج دام، صیادی که من دارم؛
من آن صیدم، که چون صیاد بینم، رام میگردم
هوش مصنوعی: صیاد نیاز به دام ندارد، چرا که من خودم شکار او هستم؛ وقتی صیاد را میبینم، به راحتی تسلیم میشوم و نرم میشوم.
به شوق گل پریدم ز آشیان، آذر ندانستم
که زود از بیپر و بالی، اسیر دام میگردم
هوش مصنوعی: از روی عشق و علاقه به گل، از جایم بلند شدم و پرواز کردم، غافل از اینکه به زودی بدون بال و پر در دام اسیر خواهم شد.

آذر بیگدلی