حکایت سیمرغ
ابتدای کار سیمرغ ای عجب
جلوهگر بگذشت بر چین نیم شب
در میان چین فتاد از وی پری
لاجرم پر شور شد هر کشوری
هر کسی نقشی از آن پر برگرفت
هر که دید آن نقش کاری درگرفت
آن پر اکنون در نگارستان چینست
اطلبو العلم و لو بالصین ازینست
گر نگشتی نقش پر او عیان
این همه غوغا نبودی در جهان
این همه آثار صنع از فر اوست
جمله انمودار نقش پر اوست
چون نه سر پیداست وصفش را نه بن
نیست لایق بیش از این گفتن سخن
هر که اکنون از شما مرد رهید
سر به راه آرید و پا اندر نهید
جملهٔ مرغان شدند آن جایگاه
بیقرار از عزت آن پادشاه
شوق او در جان ایشان کار کرد
هر یکی بی صبری بسیار کرد
عزم ره کردند و در پیش آمدند
عاشق او دشمن خویش آمدند
لیک چون ره بس دراز و دور بود
هرکسی از رفتنش رنجور بود
گرچه ره را بود هر یک کارساز
هر یکی عذری دگر گفتند باز
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ابتدای کار سیمرغ ای عجب
جلوهگر بگذشت بر چین نیم شب
هوش مصنوعی: در آغاز داستان، سیمرغ به طرز عجیبی در نور نیمه شب نمایان شد و توجهها را به خود جلب کرد.
در میان چین فتاد از وی پری
لاجرم پر شور شد هر کشوری
هوش مصنوعی: در وسط چین، پری زیبا و شگفتانگیزی افتاد، و همین باعث شد که همه کشورها پر از شور و هیجان شوند.
هر کسی نقشی از آن پر برگرفت
هر که دید آن نقش کاری درگرفت
هوش مصنوعی: هر کسی که نگاهی به زیبایی و شکوه آن طبیعت انداخت، شیفتهی آن شد و به فعالیت و کار در آن زمینه روی آورد.
آن پر اکنون در نگارستان چینست
اطلبو العلم و لو بالصین ازینست
هوش مصنوعی: این پر اکنون در باغ زیبای چین است. دانش را جستجو کنید، حتی اگر در چین باشد.
گر نگشتی نقش پر او عیان
این همه غوغا نبودی در جهان
هوش مصنوعی: اگر جلوه و نمای او آشکار نبود، این همه سر و صدا و هیاهو در جهان وجود نمیداشت.
این همه آثار صنع از فر اوست
جمله انمودار نقش پر اوست
هوش مصنوعی: این همه نشانهها و آثار خلاقیت و صنعت از اوست و تمام اینها نشاندهندهٔ عظمت و وجود اوست.
چون نه سر پیداست وصفش را نه بن
نیست لایق بیش از این گفتن سخن
هوش مصنوعی: وقتی نه اوج و نه انتهای وصفِ او مشخص است، دیگر نمیتوان کلامی بیشتر از این دربارهاش گفت.
هر که اکنون از شما مرد رهید
سر به راه آرید و پا اندر نهید
هوش مصنوعی: هر کس که اکنون از شما جدا شده، سر به راه آورید و قدم در این مسیر بگذارید.
جملهٔ مرغان شدند آن جایگاه
بیقرار از عزت آن پادشاه
هوش مصنوعی: تمام پرندگان به خاطر احترام و عظمت آن پادشاه در آن مکان بیقرار شدهاند.
شوق او در جان ایشان کار کرد
هر یکی بی صبری بسیار کرد
هوش مصنوعی: علاقه و شوق او در دل آنها تاثیر عمیقی گذاشت و هر یک از آنها تحمل و صبرشان به پایان رسید.
عزم ره کردند و در پیش آمدند
عاشق او دشمن خویش آمدند
هوش مصنوعی: علاقهمندان تصمیم به سفر گرفتند و در مسیر حرکت کردند. در حالی که عاشق او بودند، در واقع به دشمنی با خودشان برخاستند.
لیک چون ره بس دراز و دور بود
هرکسی از رفتنش رنجور بود
هوش مصنوعی: اما چون راه بسیار طولانی و دور بود، هر کسی از رفتن به مقصد خسته و ناراحت بود.
گرچه ره را بود هر یک کارساز
هر یکی عذری دگر گفتند باز
هوش مصنوعی: هر کدام از افراد، به نوعی برای خود توجیهاتی دارند و هر یک بهانهای برای رفتار یا کار خود ارائه میدهند، حتی اگر راه و مسیر یکی باشد.
حاشیه ها
1395/10/06 22:01
عباس
عع
پس بقیش کوووووو؟
1403/09/15 20:12
افسانه چراغی
سیمرغ در متون عرفانی نماد حق است.
حافظ هم شبیه به این مضمون میگوید:
در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد