گنجور

المقالة الرابع عشر

پسر گفتش اگر آب حیاتم
نخواهد داد از مردن نجاتم
نباید کم ازانم هیچ کاری
که بشناسم که چیست آن آب باری
گر از عین الحیاتم نیست روزی
بود از علمِ آنم دلفروزی

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

پسر گفتش اگر آب حیاتم
نخواهد داد از مردن نجاتم
هوش مصنوعی: پسر گفت: اگر به من آب حیات ندهی، پس حداقل من را از مرگ نجات بده.
نباید کم ازانم هیچ کاری
که بشناسم که چیست آن آب باری
هوش مصنوعی: نباید هیچ کاری انجام دهم که ندانم آن چه می‌باشد و به چه تعلق دارد.
گر از عین الحیاتم نیست روزی
بود از علمِ آنم دلفروزی
هوش مصنوعی: اگر روزی از زندگی من نیست، اما از علم و دانشی که دارم، دلم شاد می‌شود.