گنجور

غزل شمارهٔ ۶۴۱

نیست ره عشق را برگ و نوا ساختن
خرقهٔ پیروز را دام ریا ساختن
دلق و عصا را بسوز کین نه نکو مذهبی است
از پی دیدار حق دلق و عصا ساختن
مرغ دلت را که اوست مرغ هوا خواه دوست
لایق عشاق نیست صید هوا ساختن
از فلک بی‌قرار هیچ نیاموختن
در طلب درد عشق پشت دوتا ساختن
مفلس این راه را سلطنت فقر چیست
برگ عدم داشتن راه فنا ساختن
بر سر میدان عشق در خم چوگان دوست
دل به صفت همچو گوی بی سر و پا ساختن
کار تو در بند توست کار بساز و بیا
پیش برون کی شود کار ز ناساختن
زخم خور ار عاشقی زانکه پدیدار نیست
خستگی عشق را هیچ دوا ساختن
تا دل عطار را درد و دوا شد یکی
نیست جز او را به عشق مدح و ثنا ساختن

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نیست ره عشق را برگ و نوا ساختن
خرقهٔ پیروز را دام ریا ساختن
هوش مصنوعی: عشق واقعی نیازی به ظاهرسازی و تظاهر ندارد. کسی که به دنبال عشق است، نمی‌تواند با نمایش‌های فریبنده و ظاهری، خود را به موفقیت برساند.
دلق و عصا را بسوز کین نه نکو مذهبی است
از پی دیدار حق دلق و عصا ساختن
هوش مصنوعی: لباس و ابزار ظاهری را کنار بگذار، زیرا این کار به هیچ وجه نشان‌دهنده‌ی دینداری واقعی نیست. برای رسیدن به حقیقت و دیدن معنادار، نباید به ظاهر و نمادهای دینی دلبسته بود.
مرغ دلت را که اوست مرغ هوا خواه دوست
لایق عشاق نیست صید هوا ساختن
هوش مصنوعی: مرغ دل تو که نماد عشق و احساسات پاکت است، به گونه‌ای نیست که بتواند برای هر کسی پرواز کند. عشق واقعی فقط در دل افرادی که شایسته هستند، جای می‌گیرد و نمی‌توان به راحتی آن را به دست آورد.
از فلک بی‌قرار هیچ نیاموختن
در طلب درد عشق پشت دوتا ساختن
هوش مصنوعی: از آسمان بی‌قرار هیچ چیز نیاموختن، در جستجوی درد عشق در پس دو مشکل ساختن.
مفلس این راه را سلطنت فقر چیست
برگ عدم داشتن راه فنا ساختن
هوش مصنوعی: این فرد بی‌بضاعت چه سلطنتی در فقر دارد؟ او که چیزی ندارد، مسیر نابودی را خود به وجود آورده است.
بر سر میدان عشق در خم چوگان دوست
دل به صفت همچو گوی بی سر و پا ساختن
هوش مصنوعی: در میدان عشق، وقتی به چالش و رقابت با دوست می‌رسیم، دل خود را مانند گوی بدون سر و پا می‌سازیم و به بازی درمی‌آوریم.
کار تو در بند توست کار بساز و بیا
پیش برون کی شود کار ز ناساختن
هوش مصنوعی: کار تو به خودت بستگی دارد، پس تلاش کن و قدمی بردار. چه وقت قرار است کارها درست شوند اگر هیچ عملی انجام ندهی؟
زخم خور ار عاشقی زانکه پدیدار نیست
خستگی عشق را هیچ دوا ساختن
هوش مصنوعی: اگر عاشق زخم خورده‌ای، چون نشانه‌های زخم‌ات پنهان است، هیچ درمانی برای خستگی عشق وجود ندارد.
تا دل عطار را درد و دوا شد یکی
نیست جز او را به عشق مدح و ثنا ساختن
هوش مصنوعی: عطار فقط به خاطر عشق می‌تواند دلش را آرام کند و هم دردی‌اش را تسکین دهد. هیچ کسی جز او وجود ندارد که بتواند در این عشق و ستایش او را یاری کند.