غزل شمارهٔ ۵۱۵
مسلمانان من آن گبرم که دین را خوار میدارم
مسلمانم همی خوانند و من زنار میدارم
طریق صوفیان ورزم، ولیکن از صفا دورم
صفا کی باشدم چون من سر خمار میدارم
ببستم خانقه را در، در میخانه بگشودم
ز می من فخر میگیرم ز مسجد عار میدارم
چو یار اندر خرابات است من اندر کعبه چون باشم
خراباتی صفت خود را ز بهر یار میدارم
به گرد کوی او هر شب بدان امید چون عطار
مگر بنوازدم یاری خروش زار میدارم
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مسلمانان من آن گبرم که دین را خوار میدارم
مسلمانم همی خوانند و من زنار میدارم
هوش مصنوعی: من کسی هستم که دین را بیارزش میدانم و با اینکه مرا مسلمان میخوانند، اما نشانهای غیرمسلمانی بر خود دارم.
طریق صوفیان ورزم، ولیکن از صفا دورم
صفا کی باشدم چون من سر خمار میدارم
هوش مصنوعی: من در مسیر صوفیان و جنگجویان قرار دارم، اما از پاکی و صفای درون دور هستم. چطور میتوانم پاک باشم در حالی که حالت مستی و غمگینی را دارم؟
ببستم خانقه را در، در میخانه بگشودم
ز می من فخر میگیرم ز مسجد عار میدارم
هوش مصنوعی: من در خانقاه را بستم و در میخانه را باز کردم، از نوشیدن می به خود میبالم و از مسجد خجالت میکشم.
چو یار اندر خرابات است من اندر کعبه چون باشم
خراباتی صفت خود را ز بهر یار میدارم
هوش مصنوعی: وقتی محبوب در میخانه است، من چگونه میتوانم در کعبه باشم؟ خودم را به خاطر محبوب حفظ میکنم.
به گرد کوی او هر شب بدان امید چون عطار
مگر بنوازدم یاری خروش زار میدارم
هوش مصنوعی: هر شب به دور کوی او میچرخم و امیدوارم که شاید مانند عطار، دلنواز یاری را به سویم جلب کنم و از شدت اندوه ناله سر دهم.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۵۱۵ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1397/01/21 19:03
رهام
بازگشت به خویشتن خویش