گنجور

غزل شمارهٔ ۵۱۴

تا عشق تو در میان جان دارم
جان پیش در تو بر میان دارم
اشکم چو به صد زبان سخن گوید
راز دل خویش چون نهان دارم
در عشق تو بس سبکدل افتادم
کز بادهٔ عشق سر گران دارم
گفتم چو به تو نمی‌رسم باری
نامت همه روز بر زبان دارم
چون کرد فراق تو زبان بندم
چه روز و چه روزگار آن دارم
چون کار نمی‌کند فغان بی تو
از دست غم تو چون فغان دارم
در خاطر هیچکس نمی‌آید
شوری که از آن شکرستان دارم
گفتم شکریم ده به جان تو
کاخر من دلشکسته جان دارم
گفتی که تو را شکر زیان دارد
گو دار که من بسی زیان دارم
تا چند رخت به آستین پوشی
تا کی ز تو سر بر آستان دارم
گفتی که جهان به کام عطار است
من بی تو کجا سر جهان دارم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا عشق تو در میان جان دارم
جان پیش در تو بر میان دارم
هوش مصنوعی: تا زمانی که عشق تو در دل من وجود دارد، جانم را در برابر تو قرار داده‌ام.
اشکم چو به صد زبان سخن گوید
راز دل خویش چون نهان دارم
هوش مصنوعی: وقتی که اشک‌هایم بی‌هوا رازهای درونم را فاش می‌کنند، دریغ از این که من آن رازها را پنهان نگه‌داشته‌ام.
در عشق تو بس سبکدل افتادم
کز بادهٔ عشق سر گران دارم
هوش مصنوعی: در عشق تو آن‌قدر راحت و سبک‌سر شدم که دیگر نمی‌توانم بار سنگین عشق را به دوش بکشم.
گفتم چو به تو نمی‌رسم باری
نامت همه روز بر زبان دارم
هوش مصنوعی: گفتم اگر به تو دسترسی ندارم، پس دست کم نامت را هر روز بر زبان می‌آورم.
چون کرد فراق تو زبان بندم
چه روز و چه روزگار آن دارم
هوش مصنوعی: وقتی دوری تو را تجربه می‌کنم، نمی‌دانم در چه روزی و چه حالتی به سر می‌برم.
چون کار نمی‌کند فغان بی تو
از دست غم تو چون فغان دارم
هوش مصنوعی: وقتی که بدون تو نمی‌توانم کاری انجام دهم، از شدت ناراحتی و غم تو مثل فریاد زده‌ام.
در خاطر هیچکس نمی‌آید
شوری که از آن شکرستان دارم
هوش مصنوعی: هیچ‌کس حتی به یادش هم نمی‌آید که من چه شادی و لذتی از آن شکرستان دارم.
گفتم شکریم ده به جان تو
کاخر من دلشکسته جان دارم
هوش مصنوعی: گفتم که برای تو زحمات زیادی می‌کشم و جانم را فدای تو می‌کنم، چون در نهایت من دلم پر از غم و اندوه است و نیاز به محبت دارم.
گفتی که تو را شکر زیان دارد
گو دار که من بسی زیان دارم
هوش مصنوعی: تو گفتی که شکر برای تو ضرر دارد، اما بگذار که من ضررهای زیادی دارم.
تا چند رخت به آستین پوشی
تا کی ز تو سر بر آستان دارم
هوش مصنوعی: چقدر می‌خواهی خود را پنهان کنی و یا دروغ بگویی؟ تا کی باید منتظر بمانم و به تو امید داشته باشم؟
گفتی که جهان به کام عطار است
من بی تو کجا سر جهان دارم
هوش مصنوعی: تو گفتی که دنیا برای عطار خوش است، اما من بدون تو چطور می‌توانم بر دنیا تسلط داشته باشم؟

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۵۱۴ به خوانش عندلیب