گنجور

شمارهٔ ۶ - و له ایضاً

ای تو همساز من وهم سوزم
وی رخت اختر شب افروزم
همه آیینه و تو جلوه گری
همه را از همه تو درنظری
همه گر فرد شعله می بودی
گوی وحدت زجمله بربودی
ز آنکه هرجا دوئی بود درشیء
متخلل بود در او جزوی
لیک جز او همه از اوفیء است
غیر او در میانه لاشیئی است
چشمت اسرار گر بود احول
دونماید ترایکی مشعل

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: علی پی‌سپار

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای تو همساز من وهم سوزم
وی رخت اختر شب افروزم
هوش مصنوعی: ای کسی که همگام و همدل من هستی و همواره آتش عشق مرا شعله‌ور می‌سازی، تو مانند ستاره‌ای هستی که شب را روشن می‌کنی.
همه آیینه و تو جلوه گری
همه را از همه تو درنظری
هوش مصنوعی: همه در انسان به نوعی بازتاب دیده می‌شوند و تو تنها جلوه‌ای از همه هستی. در واقع، همه چیز در نظر تو به یک شکل جلوه می‌کند.
همه گر فرد شعله می بودی
گوی وحدت زجمله بربودی
هوش مصنوعی: اگر هر کس همچون شعله‌ای از آتش می‌بود، در آن صورت همهٔ افراد می‌توانستند از اتحاد و یکدلی بهره‌مند شوند و هیچ چیزی نمی‌توانست این اتحاد را از بین ببرد.
ز آنکه هرجا دوئی بود درشیء
متخلل بود در او جزوی
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که اگر در جایی دو نوع وجود داشته باشد، در آن چیز یک جزء خاصی هم وجود دارد. به عبارتی دیگر، هرجا که دوگانگی و تفاوتی وجود دارد، بخشی از آن موضوع نیز به طور جداگانه می‌تواند قابل توجه باشد.
لیک جز او همه از اوفیء است
غیر او در میانه لاشیئی است
هوش مصنوعی: اما غیر از او همه چیز از اوست، و جز او در میان، هیچ چیز نیست.
چشمت اسرار گر بود احول
دونماید ترایکی مشعل
هوش مصنوعی: اگر چشمانت رازهایی دارد، می‌تواند در تاریکی مانند چراغی روشن‌کننده باشد.