شمارهٔ ۴ - و له فی ذم الدنیا الدنیه
دیده باشی ز کودکان صغیر
شود این یک وزیر و آن یک میر
حکمرانی شاه بر اورنگ
هست تخمین ساعتیش درنگ
از چه آن سلطنت مجازی شد
نام آن پادشاه بازی شد
زانکه نسبت به عمر آن کودک
فی المثل آن زمان بود صد یک
پس بر این کن قیاس سالی صد
سلطنت را ز مدت بیحد
کایدت پیش از نعیم و جحیم
بر سر آن نمای این تقسیم
لیک عمر ابد که در پیش است
هرچه گوئیش بیش از آن بیش است
گر کنی عمر صد هزاران عام
بشماری زیادتیش مدام
روز و شب کوشی و همه مه و سال
خود شمارش تصوریست محال
عمرت ای خواجه هست چند ایام
و آنچه داری به پیش بی انجام
بی نهایت چه و نهایت دار
گرچه او هست صد هزار هزار
زانچه پیش است نیست عشر عشیر
عمر دنیا ز خواب کمتر گیر
پس چو بیحد به قبر باید خفت
نتوان شاه بازیش هم گفت
در جهان هرچه خیر و شر بینی
همه چون باد درگذر بینی
شمارهٔ ۳ - و له فی عدم وصول المکاتب فی بعض الاسفار عن بعض الاقارب: بر طرق اسکندر آورده است سدشمارهٔ ۵ - حکایت: پادشاهی دُر ثمینی داشت
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: علی پیسپار
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دیده باشی ز کودکان صغیر
شود این یک وزیر و آن یک میر
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که در میان کودکان کوچک، ممکن است یکی به مقام وزارت برسد و دیگری به مقام معیری. به عبارتی، آینده و مقام افراد گاهی به صورت غیرمنتظره و ناگهانی شکل میگیرد.
حکمرانی شاه بر اورنگ
هست تخمین ساعتیش درنگ
هوش مصنوعی: سلطنت و حکمرانی شاه به مانند نشستن بر تختی است که زمان آن با احتیاط و دقت تعیین میشود.
از چه آن سلطنت مجازی شد
نام آن پادشاه بازی شد
هوش مصنوعی: چرا آن سلطنت کهنه و بیارزش شد و نام آن پادشاه به بازی گرفته شد؟
زانکه نسبت به عمر آن کودک
فی المثل آن زمان بود صد یک
هوش مصنوعی: زیرا نسبت به عمر آن کودک، مثلاً این زمان یک صد و یک سال است.
پس بر این کن قیاس سالی صد
سلطنت را ز مدت بیحد
هوش مصنوعی: به مدت یک سال، میتوان با ساختن شرایط مناسب، به اندازهی صد سال سلطنت دست یافت. این بدان معناست که ارزش زمانی و تجربه بیشتر از طولانی بودن زمان است.
کایدت پیش از نعیم و جحیم
بر سر آن نمای این تقسیم
هوش مصنوعی: قبل از ورود به نعمتها و عذابها، باید به این تقسیمبندی توجه کنی.
لیک عمر ابد که در پیش است
هرچه گوئیش بیش از آن بیش است
هوش مصنوعی: اما عمر جاودانی که در پیش رو داریم، هر چه دربارهاش بگوییم، همچنان بیشتر از آن است که گفته میشود.
گر کنی عمر صد هزاران عام
بشماری زیادتیش مدام
هوش مصنوعی: اگر عمرت را به چیزی معادل صد هزار سال حساب کنی، باز هم نمیتوانی از تعداد روزها و لحظاتش بکاهی، چرا که هر لحظهاش دائماً در حال اضافه شدن است.
روز و شب کوشی و همه مه و سال
خود شمارش تصوریست محال
هوش مصنوعی: هر روز و شب تلاش میکنی و تمام ماهها و سالهایت را میشماری، اما این خیال باطل است که بخواهی همه چیز را مثل یک حساب و کتاب دقیق در نظر بگیری.
عمرت ای خواجه هست چند ایام
و آنچه داری به پیش بی انجام
هوش مصنوعی: ای دوست، عمر تو چند روزی بیشتر نیست و همهچیزهایی که در اختیار داری، به زودی به پایان خواهد رسید.
بی نهایت چه و نهایت دار
گرچه او هست صد هزار هزار
هوش مصنوعی: بینهایت، چه معنی دارد و چه حالتی دارد؟ با وجود اینکه آن وجود، به تعداد بسیار زیادی از حالات و اشکال وجود دارد.
زانچه پیش است نیست عشر عشیر
عمر دنیا ز خواب کمتر گیر
هوش مصنوعی: هر آنچه که در پیش روی ماست، کمتر از خواب و خیال دنیا را به خود نگیریم. عمر ما به اندازهای کوتاه است که نباید به چیزهای بیارزش توجه کنیم.
پس چو بیحد به قبر باید خفت
نتوان شاه بازیش هم گفت
هوش مصنوعی: پس وقتی که به خواب ابدی در قبر خواهیم رفت، نمیتوانیم به بازیهای دنیوی ادامه دهیم.
در جهان هرچه خیر و شر بینی
همه چون باد درگذر بینی
هوش مصنوعی: در این دنیا هر چیز خوبی یا بدی که میبینی مانند بادی است که زود گذر است و هیچ چیز پایدار نمیماند.