گنجور

شمارهٔ ۱۷۰

گر نداند درد عشق دوست را عاشق فلاح
کی امید وصل او گردد مقارن با نجاح
رند و مستم بی جمال یار مخمور غمم
بی می دیدار عاشق را نباشد ارتیاح
از خمار کبر و نخوت هست زاهد در عذاب
جز شراب عشق نبود در خور اهل صلاح
ساقی مااز کرم میخانه را در باز کرد
جام می برکف گرفت و گفت رندان را صلاح
از سقیم ربهم جام پیاپی میخورم
نیستم زین عیش خالی در صباح و در رواح
جام وحدت با حریف ساده می نوشم مدام
باده توحید خوردن شد به دور ما مباح
ختم شد بر تو اسیری شرح حسن نوربخش
تا به وصف روی او کردی سخن را افتتاح

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر نداند درد عشق دوست را عاشق فلاح
کی امید وصل او گردد مقارن با نجاح
هوش مصنوعی: اگر کسی درد عشق دوست را نفهمد، چگونه می‌تواند امیدوار باشد که درستی و خوشی به وصال او دست یابد؟
رند و مستم بی جمال یار مخمور غمم
بی می دیدار عاشق را نباشد ارتیاح
هوش مصنوعی: من با این که مست و سرخوشم، اما دلنمستو بی‌چهره یارم غمگین و ناراحتم. بی‌شراب، دیدار محبوب را نمی‌توانم تحمل کنم.
از خمار کبر و نخوت هست زاهد در عذاب
جز شراب عشق نبود در خور اهل صلاح
هوش مصنوعی: زاهد از غرور و خودپسندی به عذاب افتاده است و تنها چیز مناسب برای اهل صلاح، شراب عشق است.
ساقی مااز کرم میخانه را در باز کرد
جام می برکف گرفت و گفت رندان را صلاح
هوش مصنوعی: ساقی با لطف و محبت در میخانه را باز کرد و یک جام می به دست گرفت و گفت که بهتر است رندان (می‌نوشان) از آن استفاده کنند.
از سقیم ربهم جام پیاپی میخورم
نیستم زین عیش خالی در صباح و در رواح
هوش مصنوعی: از معشوق خود به طور مداوم می‌نوشم و از این لذت هیچ‌گونه احساس خستگی ندارم، خواه در صبح باشد یا در زمان شب.
جام وحدت با حریف ساده می نوشم مدام
باده توحید خوردن شد به دور ما مباح
هوش مصنوعی: من به صورت مداوم از جام وحدت می‌نوشم و این نوشیدنی به من اجازه می‌دهد که آزادانه بی‌پروا از مفهوم توحید بهره‌مند شوم.
ختم شد بر تو اسیری شرح حسن نوربخش
تا به وصف روی او کردی سخن را افتتاح
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که تو به خوبی و به طور کامل از زیبایی‌های دلربای محبوب خود سخن گفتی و این وصف زیبا و روشن، مثل یک آغاز تازه برای تو بوده است. گویا همه‌ی اسارت‌ها و سختی‌ها به پایان رسیده و حالا تنها به زیبایی و نور چهره‌ی او فکر می‌کنی.