گنجور

شمارهٔ ۸۸

این چه غوغاست که در چنگ و ربابست امشب
وین چه مستی است که در جام شرابست امشب
باده بی پرده بده ساقی مستان و مترس
محتسب نیز چو مامست و خرابست امشب
مستی ای نرگس جادو و بکف سیخ مژه
بر سر سیخ تو دلهای کبابست امشب
نعمت وصل بکف شکوه هجران بر لب
این شب قدر یا روز حسابست امشب
من بتعجیل سر و جان به نثار آوردم
بهر قتل دگرانت چه شتابست امشب
باده ی از خم اغیار فکندی بقدح
خون عشاق از این درد چو ابست امشب
مطرب از پرده عشاق نوا سر کن راست
کاز مخالف دل ما در تب و تابست امشب
این چه بحر استت که مستغرق او را بنظر
هفت دریا چو یکی موج سرابست امشب
نبرم منت ساقی نکشم زنج خمار
زآن لب لعل بکامم می نابست امشب
شاهد مست و می و مطرب و چنگ آشفته
باز پیرانه سرت عهد شبابست امشب
می خور و مدح علی گوی و برافشان سرودست
فتنه را تا که دمی دیده به خوابست امشب

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

این چه غوغاست که در چنگ و ربابست امشب
وین چه مستی است که در جام شرابست امشب
هوش مصنوعی: در این شب چه هیاهویی به خاطر نواختن سازها و موسیقی است و چه حسی از شادی و سرخوشی از شرابی که در جام‌ها ریخته شده است وجود دارد.
باده بی پرده بده ساقی مستان و مترس
محتسب نیز چو مامست و خرابست امشب
هوش مصنوعی: ای ساقی، شراب را بی‌پرده و آشکار به ما بده؛ این شب مستانه است و نترس که محتسب هم به خواب رفته و در حال مستی‌ست.
مستی ای نرگس جادو و بکف سیخ مژه
بر سر سیخ تو دلهای کبابست امشب
هوش مصنوعی: مستی تو، ای نرگس جادو، و مژه‌های سیاهت که بر روی چشمانت نشسته‌اند، دل‌ها را به آتش کشیده‌اند امشب.
نعمت وصل بکف شکوه هجران بر لب
این شب قدر یا روز حسابست امشب
هوش مصنوعی: امشب، لحظه‌ای است که حال وصال و دیدار، با غم جدایی در هم آمیخته شده و می‌توان آن را به شب قدر یا روز حساب تشبیه کرد.
من بتعجیل سر و جان به نثار آوردم
بهر قتل دگرانت چه شتابست امشب
هوش مصنوعی: من با شتاب و جدیت تمام، جان و سرم را آماده کرده‌ام تا برای از بین بردن شما تلاش کنم. چرا امشب اینقدر عجله دارید؟
باده ی از خم اغیار فکندی بقدح
خون عشاق از این درد چو ابست امشب
هوش مصنوعی: امشب، از جامی که از دست دیگران پر شده است، باده‌ای می‌ریزم که خون عاشقان را به یاد می‌آورد و این درد همچون عمق شب است.
مطرب از پرده عشاق نوا سر کن راست
کاز مخالف دل ما در تب و تابست امشب
هوش مصنوعی: به نوازنده بگو که از عشق و شادی آهنگ بزند، زیرا دل ما امشب به شدت نگران و آشفته است.
این چه بحر استت که مستغرق او را بنظر
هفت دریا چو یکی موج سرابست امشب
هوش مصنوعی: این چه دریا و عمیقیتی است که در آن غرق شده‌ای، در حالی که به نظر می‌رسد هفت دریا تنها یک موج خیالی است. امشب.
نبرم منت ساقی نکشم زنج خمار
زآن لب لعل بکامم می نابست امشب
هوش مصنوعی: امشب به خاطر نوشیدنی ناب، از کسی درخواست کمک نمی‌کنم و نمی‌خواهم به خاطر آن دردسرها و وابستگی‌ها را تحمل کنم. تنها زیبایی آن لب‌های قرمز برای من کافی است.
شاهد مست و می و مطرب و چنگ آشفته
باز پیرانه سرت عهد شبابست امشب
هوش مصنوعی: امشب در کنار من، زیبای خوشحال، شراب و نوازنده و ساز، همه چیز را به هم ریخته‌اند. این لحظه‌ای است که یادآور جوانی من است.
می خور و مدح علی گوی و برافشان سرودست
فتنه را تا که دمی دیده به خوابست امشب
هوش مصنوعی: بخور و در ستایش علی صحبت کن و وقتی که شب است و کسی بیدار نیست، آشوب را به فراموشی بسپار.