شمارهٔ ۸۲
بیا که پرده اسرار پاره شد امشب
چه رازهای نهان آشکاره شد امشب
میانه دل و دلدار رشته محکم شد
اگر چه خرقه و دستار پاره شد امشب
لباس لیل که ستار کار صوفی بود
چو صبح پیرهنش از چه پاره شد امشب
چو ماه من بمحاق است و مدعی بوثاق
زاشک دامن من پرستاره شد امشب
شمرده ام عدد اشگ من فزونتر شد
بیا که لشکر انجم شماره شد امشب
چو از مقام حقیقت بروز کرد مجاز
ازین مقام بعهدم کناره شد امشب
تو ای طبیب که گفتی دوا ندارد عشق
برو برو که بناچار چاره شد امشب
برای تجربها عمر خضر کافی نیست
که احتیاج بعمر دوباره شد امشب
بکن قبای محبت بپوش رخت هوس
که این لباس بتن بیقواره شد امشب
مگر خطای نظر دیده شد زآشفته
که پیش اهل نظر او نظاره شد امشب
بشوی دفتر الفت بآب مهر علی
مرا زپیر مغان این اشاره شد امشب
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بیا که پرده اسرار پاره شد امشب
چه رازهای نهان آشکاره شد امشب
هوش مصنوعی: بیا که امشب پردههای راز و رمز کنار رفته و بسیاری از حقایق پنهان آشکار شده است.
میانه دل و دلدار رشته محکم شد
اگر چه خرقه و دستار پاره شد امشب
هوش مصنوعی: رابطهٔ عمیق و محکمی بین عاشق و معشوق ایجاد شده است، حتی اگر به ظاهر شرایط و لباسهایشان خراب و نامناسب باشد. امشب این احساسات و ارتباطات قویتر از هر چیز دیگری است.
لباس لیل که ستار کار صوفی بود
چو صبح پیرهنش از چه پاره شد امشب
هوش مصنوعی: لباس لیل که کار صوفی بود، امشب چرا پاره شد؟ مثل لباسی که صبح به تنش کرده بود.
چو ماه من بمحاق است و مدعی بوثاق
زاشک دامن من پرستاره شد امشب
هوش مصنوعی: امشب ماه من در تاریکی پنهان است و در حالی که مدعی من در وضعیتی نامناسب است، دامن من از اشک پر از ستاره شده است.
شمرده ام عدد اشگ من فزونتر شد
بیا که لشکر انجم شماره شد امشب
هوش مصنوعی: اشکهای من را شمارش کردهام و دیدم که تعدادشان بیشتر شده است. بیا و ببین که امشب ستارگان نیز به تعداد فراوانی در آمدهاند.
چو از مقام حقیقت بروز کرد مجاز
ازین مقام بعهدم کناره شد امشب
هوش مصنوعی: وقتی که واقعیت خود را نشان داد، تشخیص دلم به اینکه از این مقام دور شوم، شب را به یاد میآورد.
تو ای طبیب که گفتی دوا ندارد عشق
برو برو که بناچار چاره شد امشب
هوش مصنوعی: ای پزشک، تو که گفتی عشق درمانی ندارد، برو دیگر، چون امروز ناخواسته راه حلی پیداشد.
برای تجربها عمر خضر کافی نیست
که احتیاج بعمر دوباره شد امشب
هوش مصنوعی: عمر خضر برای کسب تجربیات کافی نیست و به همین خاطر انسان نیاز دارد که دوباره هم بزند تا تجربههای جدیدی کسب کند، به ویژه امشب.
بکن قبای محبت بپوش رخت هوس
که این لباس بتن بیقواره شد امشب
هوش مصنوعی: محبت را به تن کن و هوس را کنار بگذار، زیرا امشب این لباس دیگر اندازهاش نیست.
مگر خطای نظر دیده شد زآشفته
که پیش اهل نظر او نظاره شد امشب
هوش مصنوعی: آیا ممکن است که خطای دید و برداشت باعث شود که در این شب، ناخواسته چیزی را که واقعاً نیست، برای اهل نظر نمایان کند؟
بشوی دفتر الفت بآب مهر علی
مرا زپیر مغان این اشاره شد امشب
هوش مصنوعی: محبت و دوستیام را با یاد علی زندگی تازهای ببخشم. امشب در این جمع، بزرگمردی به من این نکته را یادآوری کرد.

آشفتهٔ شیرازی