گنجور

شمارهٔ ۱۱۱

با نکویان عاشقان را آشنایی مشکلست
پشّه را پرواز با فر همایی مشکلست
مرغ شب را دیدن مهر منیر آمد محال
از گدای ره‌نشینی پادشایی مشکلست
جسم و جان را لاجرم روزی جدایی اوفتد
لیکن از جانان دل و جان را جدایی مشکلست
بگسلد هر قید را سرپنجه دست اجل
لیک عاشق را ز عشق تو رهایی مشکلست
قطره ناچیز را گو لاف عمانی مزن
دعوی خورشید و جرم سهایی مشکلست
مدعی را گو مزن دم از مقامات علی
نیست را البته لاف از کبریایی مشکلست
گرچه از خون نافه در ناف غزال آمد پدید
لیک هر خون را دم از مشک ختایی مشکلست
شبنمی با خور نمی‌تابی دم از هستی مزن
زاغی و با طوطیت این ژاژخایی مشکلست
مردهٔ مرده تو را با معجز عیسی چه کار؟
بندهٔ بنده تو را لاف خدایی مشکلست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

با نکویان عاشقان را آشنایی مشکلست
پشّه را پرواز با فر همایی مشکلست
هوش مصنوعی: آشنایی با زیبا رویان برای عاشقان دشوار است، همان‌طور که برای مگس پرواز کردن با پرندهٔ بزرگ دشوار است.
مرغ شب را دیدن مهر منیر آمد محال
از گدای ره‌نشینی پادشایی مشکلست
هوش مصنوعی: دیدن مرغ شب برای من غیرممکن است، چرا که از گدایی در راه نشینی برای به دست آوردن سلطنت، کار دشواری است.
جسم و جان را لاجرم روزی جدایی اوفتد
لیکن از جانان دل و جان را جدایی مشکلست
هوش مصنوعی: سرانجام روزی بدن و روح از هم جدا می‌شوند، اما جدا کردن دل و جان از معشوق کار آسانی نیست و بسیار سخت است.
بگسلد هر قید را سرپنجه دست اجل
لیک عاشق را ز عشق تو رهایی مشکلست
هوش مصنوعی: اگرچه مرگ می‌تواند هر بند و قید را بگسلد، اما رهایی عاشق از عشق تو بسیار دشوار است.
قطره ناچیز را گو لاف عمانی مزن
دعوی خورشید و جرم سهایی مشکلست
هوش مصنوعی: تو نمی‌توانی به قطره‌ای کوچک، ادعای بزرگی و نورانی بودن مثل خورشید کنی؛ زیرا ثابت کردن این ادعا که چرا خورشید و جرم‌های بزرگ دیگر وجود دارند، کار آسانی نیست.
مدعی را گو مزن دم از مقامات علی
نیست را البته لاف از کبریایی مشکلست
هوش مصنوعی: به مدعی بگو که از درجات و مقام‌های بلند صحبت نکند، چرا که به‌راستی ادعای بزرگ بودن برای او کار سختی است.
گرچه از خون نافه در ناف غزال آمد پدید
لیک هر خون را دم از مشک ختایی مشکلست
هوش مصنوعی: با وجود اینکه بوی خوشی از خون نافه‌ای که در ناف غزال است، به مشام می‌رسد، اما بیان هر نوع بویی از مشک ختایی کار دشواری است.
شبنمی با خور نمی‌تابی دم از هستی مزن
زاغی و با طوطیت این ژاژخایی مشکلست
هوش مصنوعی: اگر تو مانند شبنم با خورشید درخشان نمی‌شوی، پس درباره وجود خود صحبت نکن. زاغی که فقط جار و جنجال می‌کند، کارش دشوار است، در حالی که تو با طوطی خود نمی‌توانی به درستی صحبت کنی.
مردهٔ مرده تو را با معجز عیسی چه کار؟
بندهٔ بنده تو را لاف خدایی مشکلست
هوش مصنوعی: مردهٔ مرده برای تو با معجزات عیسی چه اهمیتی دارد؟ اینکه بنده‌ای از بندگان تو بخواهد به خدایی‌اش ببالد، واقعاً دشوار است.