شمارهٔ ۱۰۸
ای طلعت محبوب ازل را زتو مرآت
من باز بگیرم نظر از روی تو هیهات
مشهود چو شد روی تو در چشم یقینم
از لوح دل و دیده بشوئیم خیالات
تا نور تو در طور دلم کرد تجلی
شاید که بسوزیم ازین شعله حجابات
نشناخته معبود چه حاصل زعبادت
نایافته مقصود چه کعبه چه خرابات
ایشیخ صفت را چکنی ذات طلب کن
تا چند چو خر در گلی از نفی وز اثبات
مطبوع تو گر خود همه نقص است کمالست
گر نیست قبول تو نقص است کمالات
از لوث صفت خرقه آلوده بمی شوی
تا پیر مغانت بدهد جام می ذات
در دفتر اعمال مرا نیست بجز عشق
روزی که بپاداش بیارند مکافات
تا طوق سگ آل عبا کرده بگردن
آشفته کند بر همه آفاق مباهات
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای طلعت محبوب ازل را زتو مرآت
من باز بگیرم نظر از روی تو هیهات
هوش مصنوعی: ای زیبایی محبوب قدیم، من دیگر نمیتوانم به تو نگاه کنم و تصویر تو را در خود بازتاب دهم.
مشهود چو شد روی تو در چشم یقینم
از لوح دل و دیده بشوئیم خیالات
هوش مصنوعی: وقتی چهره تو در چشم من به وضوح نمایان شد، از صفحه دل و دیدهام وهمها و تصورات را پاک میکنم.
تا نور تو در طور دلم کرد تجلی
شاید که بسوزیم ازین شعله حجابات
هوش مصنوعی: شاید نور عشق تو در دل من تجلی کند و از این شعله عشق، حجابها را بسوزاند.
نشناخته معبود چه حاصل زعبادت
نایافته مقصود چه کعبه چه خرابات
هوش مصنوعی: اگر معبود را نشناسیم، عبادت ما چه فایدهای دارد؟ و اگر هدف را نیابیم، آنگاه چه تفاوتی دارد که به کعبه برویم یا به میخانه؟
ایشیخ صفت را چکنی ذات طلب کن
تا چند چو خر در گلی از نفی وز اثبات
هوش مصنوعی: ای ای روشندل، تلاش نکن که صفات را قطع کنی؛ به دنبال حقیقت درون خود برو. چرا که نغییرات و جدالهای بیحاصل، تو را مانند الاغی در گل و لای گرفتار میکند.
مطبوع تو گر خود همه نقص است کمالست
گر نیست قبول تو نقص است کمالات
هوش مصنوعی: اگرچه خود تو ممکن است دارای نقصهایی باشی، اما همین نقصها در نظر دیگران به یک کمال تبدیل میشود. اما اگر کسی تو را نپذیرد، در واقع نقصهای تو به کمالات تبدیل نمیشوند.
از لوث صفت خرقه آلوده بمی شوی
تا پیر مغانت بدهد جام می ذات
هوش مصنوعی: برای رهایی از آلودگیهای صفت و نقصهای خود، باید تلاش کنی تا به مقام رفیعتری برسی و در نهایت، از استاد خود که پیر مغان است، نوشیدنی اصیل و ناب دریافت کنی.
در دفتر اعمال مرا نیست بجز عشق
روزی که بپاداش بیارند مکافات
هوش مصنوعی: در دفتر اعمال من فقط عشق ثبت شده است و روزی که پاداش این عشق را به من بدهند، جزای آن را خواهند داد.
تا طوق سگ آل عبا کرده بگردن
آشفته کند بر همه آفاق مباهات
هوش مصنوعی: این جمله به این معنی است که حتی اگر کسی دارای مقام و عظمت باشد، اما در زیر بار مسئولیت و مشکلات زندگی به نوعی در هم ریخته و آشفته به نظر برسد، نشان میدهد که افتخار و مقام او نمیتواند مانع از بروز چالشها و سختیها شود. در حقیقت، هر انسانی ممکن است در زندگی با دشواریهایی مواجه شود که باعث ایجاد ناپایداری در وجودش گردد.

آشفتهٔ شیرازی