گنجور

شمارهٔ ۱ - مس قلب در خور اکسیر

دل به تدبیر بر آن زلف چو زنجیر افتاد
وای بر حالت دزدی که به شبگیر افتاد
دانه خال لب و دام سر زلف تو دید
شد پشیمان که در این دام چرا دیر افتاد
گاه و بیگاه ز بس آه کشیدم ز غمت
سینه آتشکده شد آه ز تأثیر افتاد
به نگاهی دل ویرانه چنان کرده خراب
که دگر کار دل از صورت تعمیر افتاد
عارفا بندگی پیر مغانت خوش باد
مس قلب تو چه شد در خور اکسیر افتاد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل به تدبیر بر آن زلف چو زنجیر افتاد
وای بر حالت دزدی که به شبگیر افتاد
هوش مصنوعی: دل تحت تاثیر زلف زیبای کسی قرار گرفته و مانند زنجیری به آن وابسته شده است. افسوس بر حالتی که دزد در تاریکی شب به دام می‌افتد، یعنی زمانی که در چنگال شیطنت و فریب قرار می‌گیرد.
دانه خال لب و دام سر زلف تو دید
شد پشیمان که در این دام چرا دیر افتاد
هوش مصنوعی: دانه‌ای که به خاطر خال لب و رشته موهای تو به دام افتاد، حالا پشیمان است که چرا دیر به این دام افتاده است.
گاه و بیگاه ز بس آه کشیدم ز غمت
سینه آتشکده شد آه ز تأثیر افتاد
هوش مصنوعی: هر از گاهی به خاطر غم تو آنقدر آه کشیدم که سینه‌ام مانند آتشکده‌ای داغ و شعله‌ور شده است و این تأثیر عمیق بر من گذاشته است.
به نگاهی دل ویرانه چنان کرده خراب
که دگر کار دل از صورت تعمیر افتاد
هوش مصنوعی: با یک نگاه، دل من را به شدت ویران کرده است، به طوری که دیگر هیچ امیدی به ترمیم و بهبود آن باقی نمانده است.
عارفا بندگی پیر مغانت خوش باد
مس قلب تو چه شد در خور اکسیر افتاد
هوش مصنوعی: عاشقان و عارفان، خوشا به حال کسی که در مسیر خدمت به پیر مغان است. دل تو در چه حالی است که در اثر نوشیدن اکسیر، دگرگون شده است؟

خوانش ها

شمارهٔ ۱ - مس قلب در خور اکسیر به خوانش فاطمه زندی