گنجور

شمارهٔ ۱

بیار آنچه دلِ ما به یکدگر کشدا
به ‌سر کش آنچه بلا و الم به سر کشدا
غلام ساقیِ خو‌یشم که بامداد پگاه
مرا ز مشرقِ خم آفتاب برکشدا
چو تیغِ باده برآهیجم از میانِ قدح
زمانه باید تا پیشِ من سپر کشدا
چه ‌زرّ و سیم و چه خاشاک‌ْ پیشِ من ‌آن روز
که از میانه‌ی سیماب آب زر کشدا
خوش است مستی و آن روزگار بی‌خبری
که چرخِ غاشیهٔ مردِ بی‌خبر کشدا
درِ نشستِ من آنگه‌ گشاده‌تر باشد
که مست ‌گردم و ساقی مرا به‌ در کشدا
اگر به ساغرِ دریا هزار باده کشم
هنوز همتِ من ساغرِ دگر کشدا

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بیار آنچه دلِ ما به یکدگر کشدا
به ‌سر کش آنچه بلا و الم به سر کشدا
هوش مصنوعی: می‌خواهم آنچه را که دل‌هایمان به یکدیگر جذب می‌کند، به ما هدیه کنی و هر چه درد و رنج به سرمان آمده را از ما دور کنی.
غلام ساقیِ خو‌یشم که بامداد پگاه
مرا ز مشرقِ خم آفتاب برکشدا
هوش مصنوعی: من خدمتگزار و بندهٔ ساقی خودم هستم که در صبحگاه، مرا از سمت شرق، جایی که خورشید طلوع می‌کند، برمی‌دارد.
چو تیغِ باده برآهیجم از میانِ قدح
زمانه باید تا پیشِ من سپر کشدا
هوش مصنوعی: وقتی که همچون تیغی از جام شراب به‌خود می‌آیم، باید زمانه سپری در برابر من به‌دست آورد.
چه ‌زرّ و سیم و چه خاشاک‌ْ پیشِ من ‌آن روز
که از میانه‌ی سیماب آب زر کشدا
هوش مصنوعی: در آن روزی که من از میان نقره، آب طلا استخراج کردم، دیگر نه طلا و نقره برایم اهمیت دارند و نه چیزهای بی‌ارزش.
خوش است مستی و آن روزگار بی‌خبری
که چرخِ غاشیهٔ مردِ بی‌خبر کشدا
هوش مصنوعی: دوران خوشی و بی‌خبری از مشکلات زندگی بسیار لذت‌بخش است، زمانی که غم و غصه‌ها در دوردست‌ها قرار دارند و زندگی به آرامی پیش می‌رود.
درِ نشستِ من آنگه‌ گشاده‌تر باشد
که مست ‌گردم و ساقی مرا به‌ در کشدا
هوش مصنوعی: در مواقعی که من مست می‌شوم و ساقی مرا به بیرون می‌برد، درِ نشستم بیشتر برایم باز می‌شود.
اگر به ساغرِ دریا هزار باده کشم
هنوز همتِ من ساغرِ دگر کشدا
هوش مصنوعی: اگر من هزار جام پر از شراب دریا را بنوشم، باز هم آرزو و تلاش من به سمت نوشیدن جام دیگری خواهد بود.

حاشیه ها

1397/01/02 02:04
امین کیخا

بر آهیجم شاید برآهنجم باشد . هیجا به معنای جنگ را مولانا هم بکار برده است ولی باز بیشتر آهنجیدن به معنای بیرون کشیدن درخور تر مینماید .

1400/01/14 06:04
فتوحی رودمعجنی

این غزل در دیوان سیف فرغانی هم هست که سیف فرغانی بدان پاسخ داده است.
کشدا با الف اطلاق از ویژگیهای سبک کهن است که از شعر عرب وام گرفته اند.
پیوند به وبگاه بیرونی