شمارهٔ ۱۲۲
تا ابد عاشق حسن توام از روز الست
از ازل تا به ابد عشق من و حسن تو هست
اشک همچون می لعل از نظرم چیست روان
شیشه دل اگر از سنگ جفایت بشکست
گر مشرف نکنی گوشه مخمور فراق
گوشه چشم فکن باری از آن نرگس مست
نوشدار وی وصالی بچشان عاشق را
تا نرفتست ز زخم اجلش کار ز دست
هرکه چون شمع گرفت آتش عشق تو درو
تا سرش خاک نشد پیش تو از پا ننشست
دامی از رشته جان ساخته ام زان امید
کافتد از بحر کرم ماهی وصل تو بشست
اهلی از دار فنا سر مکش از پستی طبع
که سرافراز نشد هیچکس از همت پست
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تا ابد عاشق حسن توام از روز الست
از ازل تا به ابد عشق من و حسن تو هست
هوش مصنوعی: عشق من به زیبایی تو از ابتدا و از همیشه وجود داشته و تا ابد ادامه خواهد داشت.
اشک همچون می لعل از نظرم چیست روان
شیشه دل اگر از سنگ جفایت بشکست
هوش مصنوعی: اشک مانند شراب سرخ از چشمانم روان است و اگر دل من که مانند شیشه است، به خاطر سختیهای تو شکسته شود، چه باید کرد؟
گر مشرف نکنی گوشه مخمور فراق
گوشه چشم فکن باری از آن نرگس مست
هوش مصنوعی: اگر تو به گوشهی مستی فراق ننگری، لااقل یک نگاه به آن چشمان نازک و زیبای نرگس بکن.
نوشدار وی وصالی بچشان عاشق را
تا نرفتست ز زخم اجلش کار ز دست
هوش مصنوعی: عشق و وصال معشوق را به عاشق بچشان، تا زمانی که هنوز از زخم مرگ به پایان نرسیده است و کار دستش نرفته.
هرکه چون شمع گرفت آتش عشق تو درو
تا سرش خاک نشد پیش تو از پا ننشست
هوش مصنوعی: هر کسی که مانند شمع در عشق تو بسوزد و پیش از اینکه خاک شود و از پا بیفتد، از عشق تو دست برندارد.
دامی از رشته جان ساخته ام زان امید
کافتد از بحر کرم ماهی وصل تو بشست
هوش مصنوعی: من دامینی از رشته جان خود بافتهام، با این امید که از دریاى فضل تو، ماهی وصل تو را به دست آورم.
اهلی از دار فنا سر مکش از پستی طبع
که سرافراز نشد هیچکس از همت پست
هوش مصنوعی: ای انسان، از دنیا و فنا دل نکَن و خودت را پایین نیاور؛ چون هیچکس با تلاش و همت پایین نتوانسته است به اوج و سرافرازی دست پیدا کند.

اهلی شیرازی