گنجور

بخش ۶۰ - پادشاهی بهرام سوم

پسرش اندر آمد به تخت کیان
که او بود بهرام بهرامیان
سکان شاه خواندند او را به نام
که در سیستان بود با نام و کام
چنین بود آیین شاهان مگر
به قومی چو گشتند پیروزگر
بهر نام خواندندی آن شاه پیش
نهادندی او را به فرزند خویش
چنان چون که بهرام فرخ نهاد
همه زابل و سیستان برگشاد
چو لشکر سوی زابلستان براند
پسر را ابرنام سگزی بخواند
ولیکن سکانشاه با دار و برد
سرگاه را زود بدرود کرد

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

پسرش اندر آمد به تخت کیان
که او بود بهرام بهرامیان
هوش مصنوعی: پسرش بر تخت سلطنت نشست و او همان بهرام از خاندان بهرامیان بود.
سکان شاه خواندند او را به نام
که در سیستان بود با نام و کام
هوش مصنوعی: او را به عنوان رهبر و فرمانده‌ای بزرگ معرفی کردند، کسی که در سیستان زندگی می‌کرد و دارای نام و شهرتی نیک بود.
چنین بود آیین شاهان مگر
به قومی چو گشتند پیروزگر
هوش مصنوعی: این گونه رسم و روش پادشاهان بوده است که وقتی قومی موفق و پیروز می‌شدند، به آنها احترام می‌گذاشتند و از آنان حمایت می‌کردند.
بهر نام خواندندی آن شاه پیش
نهادندی او را به فرزند خویش
هوش مصنوعی: برای نامی که به او داده‌اند، آن شاه پیشنهاد کرده که او را به عنوان فرزند خود بپذیرد.
چنان چون که بهرام فرخ نهاد
همه زابل و سیستان برگشاد
هوش مصنوعی: مانند بهرام که با نیکی و بزرگی خود، تمامی زابل و سیستان را رونق و شکوفایی بخشید.
چو لشکر سوی زابلستان براند
پسر را ابرنام سگزی بخواند
هوش مصنوعی: زمانی که سپاه به سوی زابلستان حرکت می‌کند، پسر را به نام ابرنام سگزی صدا می‌زند.
ولیکن سکانشاه با دار و برد
سرگاه را زود بدرود کرد
هوش مصنوعی: اما فرمانده با خانواده‌اش به سرعت از آنجا خداحافظی کرد.