شمارهٔ ۳۱ - تجاوزات همسایگان در جنوب و شمال
ندیدی مگر کاندرین سال شوم
که آتش فرو زد بهر مرز و بوم
دو همسایه اندر هیاهو شدند
بما شیر و با دشمن آهو شدند
به هر شهر لشگر کشید انگلیس
به تاراج ده یار شد با رئیس
به هم چشمی او سپهدار روس
به تسخیر ری کوفت ناگاه کوس
همی خواست ما را ازین بوم و بر
براند چو چین از در کاشغر
ازیرا که مان بی زر و زور دید
تنی چند خسبیده در گور دید
چو شیر ژیان خسته شد روزگار
سگ گله را کرد خواهد شکار
کنون گر بهم دست یاری دهیم
به پیروزی امیدواری دهیم
بدان سان که فرمود خیرالبشر
همه یار باشیم با یکدیگر
چو بنیان مرصوص صف برکشیم
وزین کافران سخت کیفر کشیم
نه از روس مانیم یک تن بجای
نه زین انگلیسان بی عهد و رای
شمارهٔ ۳۰ - اولتیماتوم روس به ایران و تجاوزات او در سرحدات ایران: چو همراز شد روس با انگلیسشمارهٔ ۳۲ - تمثیل از گفتار پهلوان بفرزند: چه خوش گفت با پور خود پهلوان
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.