گنجور

شمارهٔ ۱۰۳

کتاب عاریه دادن به مردمان ندهد
ترا نتیجه جز آه و حسرت افسوس
بود کتاب عروس ای پسر به حجله علم
کسی به عاریه هرگز نداده است عروس
عروس خویش چو دادی به عاریت تا حشر
به بام عار و ندامت همی نوازی کوس

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کتاب عاریه دادن به مردمان ندهد
ترا نتیجه جز آه و حسرت افسوس
هوش مصنوعی: اگر کتاب خود را به دیگران قرض بدهی، حاصل آن تنها حسرت و پشیمانی برای تو خواهد بود.
بود کتاب عروس ای پسر به حجله علم
کسی به عاریه هرگز نداده است عروس
هوش مصنوعی: ای پسر، کتاب علم مانند عروسی است که هیچ‌کس هرگز آن را به امانت نمی‌سپارد.
عروس خویش چو دادی به عاریت تا حشر
به بام عار و ندامت همی نوازی کوس
هوش مصنوعی: وقتی عروس خود را به امانت به کسی می‌سپاری، تا روز قیامت، همواره با درد و پشیمانی از آن یاد خواهی کرد و زنگ ندامت را به صدا درمی‌آوری.