شمارهٔ ۱۰۲
فاق العواهل صاحب الایوان
فکانه کسری انوشروان
خسرو ایران فراشت سایه به کیوان
یا که انوشیروان نشسته در ایوان
لاغروان فاق الملوک بفضله
و سما بحکمته علی لقمان
بر ملکان چیره شد بدانش و نشگفت
ز آنکه به حکمت فزونتر است ز لقمان
فهوی الذی ملک القلوب بحمله
و هوالعظیم فماله من ثان
آن شه یکتا که در ترازوی حلمش
دلها بینی فتاده در خم چوگان
و هوالذی ساس الشعوب بعدله
و هو المظفر صادق الایمان
ساخت همه کار مملکت به سیاست
شاه مظفر که هست حامی ایمان
احیی لنا الدین القویم سداده
و غدا بنصرته منیع الشان
دین رسول خدا گرفته از او پای
دولت اسلام یافته شرف و شان
جاب الممالک باحثا او منثبا
فیما یؤید عزة الاوطان
کشور بیگانه را بگشت که یابد
آنچه بود در خور سعادت اوطان
وغدت ملوک الغرب تخدمه لما
ابداه من فضل و من عرفان
بنده شدندش ملوک غرب چو دیدند
کوه وقار است و بحر حکمت و عرفان
واتی من الاعمال مالم یأته
دارالکبیر بسالف الازمان
کرد پدید آنچه داریوش کیانی
مینتوانست در سوالف از مان
قد عم بالاصلاح کل بلاده
فتمایلت طربا بنوا ایران
کار رعیت چنان بساخت که تا حشر
مستی و رامش کنند مردم ایران
و غدوا کانهم لسان واحد
یدعو بنصرته علی الحدثان
بهر دعا با یکی زبان و یکی دل
متفق آیند جمله از بن دندان
مولای شخصک بالقلوب مصور
وعظیم فضلک سار فی البلدان
شاها روی تو جلوهگاه قلوب است
فضل تو شایع شده است در همه بلدان
ادعو الاله بأن یطیل بقائکم
ما غردالقمری علی الاغصان
طول بقایت ز حق همی طلبم من
تا که سراید هزار دستان دستان
مولای اهدیک المدیح مسطرا
بمداد اخلاص و صدق بیان
چامهای آراستم به مدح و ثنایت
با قلم بندگی به نامه ایقان
ان لم یکن یممت ساحته ارضکم
فلقد سری قلبی و ناب لسانی
از طرف جان و دل پذیره فضلت
کلک سخنگو شد و زبان سخندان
شمارهٔ ۱۰۱: شب ولادت فیروز شه مظفر دینشمارهٔ ۱۰۳ - ماده تاریخ کتاب گوهر خاوری تألیف پرنس ارفع الدوله: گوهر خاوری است این دیوان
اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
فاق العواهل صاحب الایوان
فکانه کسری انوشروان
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف شخصی قدرتمند و با نفوذ اشاره دارد که مانند کسری انوشروان، پادشاه معروف ایرانی، در جلال و عظمت قرار دارد. این فرد تمام ویژگیهای یک فرمانروا را داراست و از قدرت و ثروت خود در جهت تأثیرگذاری بر دیگران و جامعه استفاده میکند.
خسرو ایران فراشت سایه به کیوان
یا که انوشیروان نشسته در ایوان
هوش مصنوعی: خسرو ایران در زیر سایهی ستارگان درخشان نشسته یا انوشیروان که در کاخ خود استراحت میکند.
لاغروان فاق الملوک بفضله
و سما بحکمته علی لقمان
هوش مصنوعی: لاغران و بیچیزی که به فضل و کمال خود بر دیگران برتری یافتهاند، و با حکمت خود به مرتبهای بالا مانند لقمان دست یافتهاند.
بر ملکان چیره شد بدانش و نشگفت
ز آنکه به حکمت فزونتر است ز لقمان
هوش مصنوعی: حکمت و دانش فردی بر سلطنتها و فرمانروایان غلبه میکند و این موضوع جای تعجب ندارد، زیرا آگاهی و خرد او بیشتر از لقمان است.
فهوی الذی ملک القلوب بحمله
و هوالعظیم فماله من ثان
هوش مصنوعی: کیست آن شخص که با نگاهش دلها را به دست میآورد و همچنان بزرگ و عظیم است؟ چه کسی مانند او وجود دارد؟
آن شه یکتا که در ترازوی حلمش
دلها بینی فتاده در خم چوگان
هوش مصنوعی: آن شاه بینظیری که با صبر و بردباریاش میتواند دلها را در میدان خود جمع کند و به راحتی بر آنها تسلط یابد.
و هوالذی ساس الشعوب بعدله
و هو المظفر صادق الایمان
هوش مصنوعی: او کسی است که با عدالت خود، مردم را رهبری میکند و او پیروز است و به راستی ایمان دارد.
ساخت همه کار مملکت به سیاست
شاه مظفر که هست حامی ایمان
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که تمام امور کشور تحت تأثیر تدبیر و سیاست شاه مظفر است و او به عنوان حامی ایمان و اصول اخلاقی عمل میکند.
احیی لنا الدین القویم سداده
و غدا بنصرته منیع الشان
هوش مصنوعی: خدای تعالی، دین راستین ما را زنده کن و با یاری خود، ما را در این مسیر قوی و معتبر گردان.
دین رسول خدا گرفته از او پای
دولت اسلام یافته شرف و شان
هوش مصنوعی: تعالیم پیامبر اسلام باعث شده که دین او پایهگذار قدرت و عظمت اسلام شود و این دین به آن شرافت و جایگاه بالا دست یافته است.
جاب الممالک باحثا او منثبا
فیما یؤید عزة الاوطان
هوش مصنوعی: کشورهای مختلف در حال بررسی و تلاش برای تقویت عزت و منزلت میهنهای خود هستند.
کشور بیگانه را بگشت که یابد
آنچه بود در خور سعادت اوطان
هوش مصنوعی: یک کشور بیگانه را زیر و رو کرد تا آنچه را که برای خوشبختی سرزمینش نیاز دارد، پیدا کند.
وغدت ملوک الغرب تخدمه لما
ابداه من فضل و من عرفان
هوش مصنوعی: ملوک غرب به خاطر ویژگیها و دانایی او به خدمتش درآمدند.
بنده شدندش ملوک غرب چو دیدند
کوه وقار است و بحر حکمت و عرفان
هوش مصنوعی: وقتی ملوک غرب به بزرگی و شکوه او نگریستند، متوجه شدند که او همانند کوهی است با وقار و همچون دریایی پر از دانش و عرفان، به همین خاطر خود را در برابر او بنده و مطیع قرار دادند.
واتی من الاعمال مالم یأته
دارالکبیر بسالف الازمان
هوش مصنوعی: هیچ کاری از آدمی که به بزرگترین مقام نرسیده باشد، ارزش ندارد.
کرد پدید آنچه داریوش کیانی
مینتوانست در سوالف از مان
هوش مصنوعی: آنچه داریوش کیانی نمیتوانست در سوالف به دست آورد، او (که در اینجا اشاره به کسی دارد) توانسته است پدید آورد.
قد عم بالاصلاح کل بلاده
فتمایلت طربا بنوا ایران
هوش مصنوعی: بهبود و اصلاح در تمام سرزمینها فراگیر شده و به همین دلیل، شادی و سرزندگی در سرزمین ایران احساس میشود.
کار رعیت چنان بساخت که تا حشر
مستی و رامش کنند مردم ایران
هوش مصنوعی: کار رعیت به گونهای سامان یافت که مردم ایران تا روز قیامت در حالت خوشی و آرامش خواهند بود.
و غدوا کانهم لسان واحد
یدعو بنصرته علی الحدثان
هوش مصنوعی: و صبحگاهان مانند یک زبان واحد به دعا و درخواست برای یاری و نصرت خود بر میخیزند.
بهر دعا با یکی زبان و یکی دل
متفق آیند جمله از بن دندان
هوش مصنوعی: برای دعا، همه باید با یک زبان و یک دل متحد شوند و از عمق وجودشان به دعا بپردازند.
مولای شخصک بالقلوب مصور
وعظیم فضلک سار فی البلدان
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که مولای تو، که با قلبها ارتباطی عمیق دارد و بزرگیاش قابل تصور است، فضایلش در کشورهای مختلف منتشر شده و شناخته شده است.
شاها روی تو جلوهگاه قلوب است
فضل تو شایع شده است در همه بلدان
هوش مصنوعی: ای دل، زیبایی تو مرکز توجه دلهاست و رحمتهای تو در تمامی سرزمینها شناخته شده و منتشر شده است.
ادعو الاله بأن یطیل بقائکم
ما غردالقمری علی الاغصان
هوش مصنوعی: از خدا میخواهم که حضور شما را طولانی کند، همانطور که قناری بر روی شاخهها آواز میخواند.
طول بقایت ز حق همی طلبم من
تا که سراید هزار دستان دستان
هوش مصنوعی: من از حق خواهان طول عمر هستم تا زمانی که داستانهای زیادی روایت شود.
مولای اهدیک المدیح مسطرا
بمداد اخلاص و صدق بیان
هوش مصنوعی: ای مولای من، تو را ستایش میکنم و این ستایش را با جوهر خلوص و صداقت در بیان مینویسم.
چامهای آراستم به مدح و ثنایت
با قلم بندگی به نامه ایقان
هوش مصنوعی: من شعری را درباره تو سرودم و با قلمی که نشان دهنده بندگی و ارادت من به توست، آن را نوشتهام.
ان لم یکن یممت ساحته ارضکم
فلقد سری قلبی و ناب لسانی
هوش مصنوعی: اگر نتوانم به سرزمین شما بیایم، اما قلبم به سوی شما سفر میکند و زبانم عشق و احساساتم را بیان میکند.
از طرف جان و دل پذیره فضلت
کلک سخنگو شد و زبان سخندان
هوش مصنوعی: با تمام وجود و عشق، با کمال میل فضیلت تو را پذیرفتم. قلمی که سخن میگوید و زبانی که پر از نغمههای شیرین است، به این موضوع اشاره دارد.

ادیب الممالک