گنجور

رباعی شمارهٔ ۱۵۱

از درد نشان مده که در جان تو نیست
بگذر ز ولایتی که آن زان تو نیست
از بی‌خردی بود که با جوهریان
لاف از گهری زنی که در کان تو نیست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از درد نشان مده که در جان تو نیست
بگذر ز ولایتی که آن زان تو نیست
هوش مصنوعی: از درد خود علامتی نده که در وجود تو بی‌اثر است، از سلطنت و حکومتی که به تو تعلق ندارد، بگذر.
از بی‌خردی بود که با جوهریان
لاف از گهری زنی که در کان تو نیست
هوش مصنوعی: به خاطر نادانی بود که با کسانی که در جستجوی طلا هستند، درباره سنگ قیمتی زنی گفتگو می‌کردی که در معدن تو وجود ندارد.

حاشیه ها

1395/02/02 22:05
کمال

7075