بخش ۷۷ - ابوعبداللّه احصری
من المشایخ القدیم شاگرد فتح موصلی٭ ایذ و جز ازو. سمعت شیخ الاسلام گفت رحمه اللّه سمعت ابا عبداللّه الحصری یقول سمعت فتح الموصلی یقول: صاحبت ثلئین شیخاً کانوا یعدون من الا بدال کلهم، اوصانی عند فراقی ایاهم انفو معاشرة الاحداث. قال محمدبن احمد النحاط: لقیت ابا عبداللّه الحصری بالموصل فذاکرته فلم ننکره. سمعت شیخ الاسلام زاده اللّه کرامة یقول: قال ابوعبداللّه الحصری سمعت ابن الفرجی یقول: مکثت عشرین سنة لا اسأل اللّه عن مسألة الا کانت منازلتی فیها قبل قولی.
بخش ۷۶ - و من طبقة الثانیه ایضاً ابوعبداللّه السجزی: از مهینان مشایخ خراسان و فتیان ایشان با حفص حداد صحبت کرده و بادیه بریده بر توکل. وی گفته: که علامات اولیا سه چیز است: تواضع از بزرگ منشی و بزرگی حال، و زهد اندر اندک و انصاف از قوت. هم وی گفته است: هر واعظی که توانگر از مجلس وی نه درویش برخیزد، و درویش نه توانگر. وی نه واعظ است.بخش ۷۸ - ابن الفرجی: از طبقهٔ دوم است. نام وی محمد بن یعقوب، کنیت ابو جعفر. شیخ الاسلام گفت: که وی قدیمست از اصمعی روایت کند. بنان حمال گوید: در وی شدم ویرا یافتم نشسته در خانه علم، ویرا گفتم: که ازین علم تو دو کلمه در من آموز مختصر، که آن کل بود، تا بآن کار کنم. مرا گفت: قصدک و رضاه فان سقطت بین هذین فتصل. وی استاد ابوبکر کتانی٭ بود صحبت کرده بود بابو سلیمن دارانی، و احمد بوالحواری٭
اطلاعات
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
من المشایخ القدیم شاگرد فتح موصلی٭ ایذ و جز ازو. سمعت شیخ الاسلام گفت رحمه اللّه سمعت ابا عبداللّه الحصری یقول سمعت فتح الموصلی یقول: صاحبت ثلئین شیخاً کانوا یعدون من الا بدال کلهم، اوصانی عند فراقی ایاهم انفو معاشرة الاحداث. قال محمدبن احمد النحاط: لقیت ابا عبداللّه الحصری بالموصل فذاکرته فلم ننکره. سمعت شیخ الاسلام زاده اللّه کرامة یقول: قال ابوعبداللّه الحصری سمعت ابن الفرجی یقول: مکثت عشرین سنة لا اسأل اللّه عن مسألة الا کانت منازلتی فیها قبل قولی.
هوش مصنوعی: یکی از بزرگترین علمای قدیم، شاگرد فتح موصلی بود. او از شیخ الاسلام نقل میکند که شنیده از ابو عبداللّه الحصری که گفت: من با سی استاد که از بزرگان و صالحان بودند، معاشرت داشتم. وقتی که از آنها جدا شدم، به من سفارش کردند که با جوانان نشست و برخاست نکنم. محمد بن احمد النحاط میگوید: من ابو عبداللّه الحصری را در موصل ملاقات کردم و درباره موضوعات مختلف صحبت کردیم و هیچیک از ما او را نفی نکردیم. شیخ الاسلام که خدا او را کرامت عطا کند، میگوید: ابو عبداللّه الحصری گفت که از ابن الفرجی شنیدم که او گفت: من به مدت بیست سال هیچ پرسشی از خدا نداشتم، مگر اینکه قبل از درخواست من، مقام من در آن مسئله مشخص بود.