گنجور

بخش ۲۸ - الطبقه الثانیه من ائمة الصوفیه منهم سهل بن عبداللّه التستری رحمه اللّه

کنیه ابومحمد، و هو سهل بن عبداللّه بن یونس بن عبداللّه بن رفیع است، از یگانگان ائمه این قوم و علماء ایشان سید و زاهد وقت خود بوده ببصره، صاحب کرامات ظاهر عظیم، و سخنگوی از علوم اخلاص و ریاضات و عیوب افعال. امام ربانی که اقتدا اقتدار را شاید، که در احوال قوی بوده اما در سخن ضعیف، شاگرد ذوالنون مصری ٭ و صحبت کرده با خال خود محمد بن سوار. استاد بوعبداللّه سالمی ٭ و جز ازو و از طبقه دیگر از مشایخ، از اقران جنید و جز ازو. اما پیش از جنید برفته از دنیا، فی المحرم سنه ثلاث و ثمانین و مائتین گفتند: کی سنه ثلاث و سبعین و مائتین در ستر است

شیخ الاسلام گفت که از سهل پرسیدند کی نشان بدبختی چیست؟ گفت: آنست که ترا علم دهد و توفیق عمل ندهد، و عمل دهد و اخلاص ندهد، کی عمل کنی بیکار کنی، و یافت و صحبت دهد با نیکان و ترا قبول دل ندهد. شیخ الاسلام گفت: کی بعلی خطیب مرا گفت، که بوعبداللّه بوذهل گفت: فرا عتبهٔ غسال گفتند ببغداد بوده: که نشان نیک بختی و نشان بدبختی چیست؟ گفت: نشان نیک بختی آنست، کی ترا فرا خدمت کند و ترا حاضر کند. و نشان بدبختی آنست که ترا فرا خدمت کند و حاضر نکند.

شیخ الاسلام گفت: که عتبه غسال گفت: بدبختی بدوست نرسیدن بشناخت، نه بدوزخ بختی بدوست پیوستن نه ببهشت رسیدن.

شیخ الاسلام گفت: کی هیچ نشان نیست بدبختی روشنتر از روز بتری، که هر گه نه در زیادت ای در نقصان. و سهل گوید کل وجد لایشهد له الکتاب والنسة فباطل.

و سهل گفت: که فتنه سه است: فتنهٔ عام از ضایع کردن. و فتنهٔ خاص از رخصت و تاویل جستن. و فتنهٔ اهل معرفت آنست: کی حق ویرا در وقت لازم کرد، وی تاخیر کند بوقت دیگر، یعنی ضایع کردن. وقت. شیخ الاسلام «گفت»کی صوفی ابن الوقت است نه این الامل.

و قال سهل الآیات للّه عز و جل والمعجزات للانبیأ والکرامات للاولیاء والمعونات للمریدین والتمکین لاهل الخصوص.

قال الضرورة للانبیاء والقوام للصدیقین والقوت للمومنین والمعلوم للبهایم. و قال الاعمال: بالتوفیق والتوفیق من اللّه عز و جل و مفاتیحا الدعا والتضرع و قال ابن سالم عرفت سهلا سنین من عمره، کان یقوم اللیل علی فرد رجل حتی یصبح یناحی ربه عز وجل و هو علی تلک الحالة.

اخبرنا شیخ الاسلام قال حدثنا ابن باکویة الشیرازی ٭ قال حدثنا احمد بن بقاعن اسحق بن ایوب، قال سهل بن عبداللّه: اول هذا الامر علم لایدر که و آخره علم لاینفد. قال مادمت تخلف الفقر فانت منافق.

این اسحق ایوب شاگرد سهل بود ویرا سخن است و حکایات در خبر وی روایهٔ ابن باکویه.

شیخ الاسلام گفت: که ریاضت سهل شصت سال بود دوبار ویرا تغییر افتاد در شصت سال. سهل گوید درویش که از دل وی شیرینی چیزی از دست مردمان فراستدن نیفتد از وی هرگز فلاح نیاید.

محمدبن سوار خال و استاد سهل است سید بوده از قدیمان مشایخ بصره است ویرا سخن است نیکو. سهل گوید: آلهی! مرا برهان ده، کی خاموش با تو گویم، و کی گویایم از آن تو بتو گویم. سهل مقتدا است، وی هفت ساله بود که مرقع پوشید بشب نه خفتی هفت ساله، با خویشتن می‌گفتی و در خال می‌زاریدی که مرقع بمن در پوش! پیری آمده ببصره، خال ویرا گفت: کی مرقع در وی پوش؛ که او را نه وقت دعویست، وقت آن او را بلاء است. خال ویرا هفت ساله مرقع پوشید.

و قال سهل فی قوله عز وجل: واجعل لی من لدنک سلطاناً نصیراً، قال لساناً ینطق عنک لاینطق عن غیرک تفسیر سهل است. و سهل است. تستری «گوید» که اللّه پدیدار آورد خلق را بکرم، آنگاه فرمان داد برحمت، آنگه ندایش داد بتفصیل ریاضات.

سهل شصت ساله بود وی گوید: که از فرهیونده لا اله الا اللّه درست نیاید. سهل گوید که شبی خوش شده بودم بصحرا بیرون شدم کی نفس زنم، همه ستاره آسمان نوشته بود: کی اللّه اللّه. سهل گوید کی شیطان از خفتهٔ گرسنه گریزد.

شیخ الاسلام گفت: کی از سهل پرسیدند: که از مسلمانان یکافری که نزدیکتر؟ گفت ممتحن بی‌صبر.

بوعبداللّه سالمی ٭ گفت: وقتی درشد در سهل زاهد امام خود، طشت دید زرین پر آتش پیش او، و عودتر دران سوزان چون بدید بدیوار باز افتاد از کار بشد. چون باز بخود آمد، سهل ویرا گفت: چه شدت مگر منادمت ملوک را نشایی؟ در خلوت که ملوک خالی باشند در ایشان در مشومگر که نشایی.

سهل گوید: طوبی او را کی دوستان او می‌جوید، ارش دوست یافت، اش نور یافت «ار» در طلب بمیرد، اش شفیع یافت.

شیخ الاسلام گفت: که سهل تستری بواسیر داشت- سالها بر خلق وبال بود و خلق بیماران بدعاء وی نیک می‌شدند. دانی چرا؟ او خلق را شفیع بود، و خلق را نه بخصومت بود.

مردی بر سهل آمد و گفت: حال برمن تنگ است و فرزندان دارم. گفت: هیچ پیشه ندانی؟ گفت دلالی دانم کرد در عطاران. گفت چرا اکنون نکنی؟ گفت چیزی ندارم. گفت درین شهر بسر خرما فراخست بشو! لختی در چرمینه کن بمن آور، او رفت و آورد. سهل پارگکی خاک از آن موضع خود برداشت و دران افگند، و سر آن بپوشید و بوی داد گفت: برو بفروش! برد و بفروخت همه غالبه شده بود، مرد توانگر شد.

شیخ الاسلام گفت: کی بونصر ترشیزی گفت مرا، که آن بواسیر سهل از چه بود کی ویرا چندان ولایت بود؟ من گفتم ویرا: که سهل ولایت ازان علت یافته بود ازان حد.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کنیه ابومحمد، و هو سهل بن عبداللّه بن یونس بن عبداللّه بن رفیع است، از یگانگان ائمه این قوم و علماء ایشان سید و زاهد وقت خود بوده ببصره، صاحب کرامات ظاهر عظیم، و سخنگوی از علوم اخلاص و ریاضات و عیوب افعال. امام ربانی که اقتدا اقتدار را شاید، که در احوال قوی بوده اما در سخن ضعیف، شاگرد ذوالنون مصری ٭ و صحبت کرده با خال خود محمد بن سوار. استاد بوعبداللّه سالمی ٭ و جز ازو و از طبقه دیگر از مشایخ، از اقران جنید و جز ازو. اما پیش از جنید برفته از دنیا، فی المحرم سنه ثلاث و ثمانین و مائتین گفتند: کی سنه ثلاث و سبعین و مائتین در ستر است
هوش مصنوعی: ابومحمد، که نام واقعی او سهل بن عبداللّه بن یونس است، یکی از بزرگ‌ترین علمای زمان خود در بصره بوده و به زهد و دینداری شناخته می‌شود. او دارای کرامات و توانایی‌های ویژه‌ای بوده و در زمینه علوم اخلاق و ریاضات و آفات کردار صحبت می‌کند. او امامی بود که قابل اقتدا به او بودند و در امور قوی و در سخن ضعیف بود. سهل شاگرد ذوالنون مصری بوده و با عموی خود محمد بن سوار نیز ارتباط داشته است. او استاد بوعبداللّه سالمی بوده و از دیگر مشایخ نیز بهره‌مند شده است، هرچند که قبل از جنید از دنیا رفته است. گفته شده که او در محرم سال سی و سه و دویست درگذشت.
شیخ الاسلام گفت که از سهل پرسیدند کی نشان بدبختی چیست؟ گفت: آنست که ترا علم دهد و توفیق عمل ندهد، و عمل دهد و اخلاص ندهد، کی عمل کنی بیکار کنی، و یافت و صحبت دهد با نیکان و ترا قبول دل ندهد. شیخ الاسلام گفت: کی بعلی خطیب مرا گفت، که بوعبداللّه بوذهل گفت: فرا عتبهٔ غسال گفتند ببغداد بوده: که نشان نیک بختی و نشان بدبختی چیست؟ گفت: نشان نیک بختی آنست، کی ترا فرا خدمت کند و ترا حاضر کند. و نشان بدبختی آنست که ترا فرا خدمت کند و حاضر نکند.
هوش مصنوعی: شیخ الاسلام بیان کرد که از سهل درباره نشانه‌های بدبختی پرسیدند. او گفت: نشانه بدبختی این است که به تو علم بدهند، اما توفیق عمل به تو ندهند؛ یا اینکه به تو عمل کنند، اما خلوص نداشته باشد. همچنین این است که در حالی که در حال انجام عمل هستی، بیکار باشی و نتوانی با افراد نیکو صحبت کنی و قلبت را به آنها نبخشند. شیخ الاسلام همچنین گفت که به علی خطیب گفتند، بوعبدالله بوذهل درباره نشانه‌های نیک‌بختی و بدبختی در بغداد گفت: نشانه نیک‌بختی این است که به خدمت تو بیایند و تو را در جمع خود حاضر کنند، اما نشانه بدبختی این است که به خدمت تو بیایند ولی تو را در جمع نپذیرند.
شیخ الاسلام گفت: که عتبه غسال گفت: بدبختی بدوست نرسیدن بشناخت، نه بدوزخ بختی بدوست پیوستن نه ببهشت رسیدن.
هوش مصنوعی: شیخ الاسلام گفت که عتبه غسال بر این باور است که هیچ بدبختی‌ای به دوستی نمی‌رسد. او معتقد است که اگر کسی با دوست واقعی ارتباط نداشته باشد، نه به دوزخ می‌افتد و نه به بهشت می‌رسد.
شیخ الاسلام گفت: کی هیچ نشان نیست بدبختی روشنتر از روز بتری، که هر گه نه در زیادت ای در نقصان. و سهل گوید کل وجد لایشهد له الکتاب والنسة فباطل.
هوش مصنوعی: شیخ الاسلام فرمود: هیچ نشانه‌ای از بدبختی روشن‌تر از روزی نیست که در آن، نه برکت افزونی وجود دارد و نه کاهش. و به راحتی می‌توان گفت هر چیزی که با کتاب و سنت هیچ مدرکی ندارد، باطل است.
و سهل گفت: که فتنه سه است: فتنهٔ عام از ضایع کردن. و فتنهٔ خاص از رخصت و تاویل جستن. و فتنهٔ اهل معرفت آنست: کی حق ویرا در وقت لازم کرد، وی تاخیر کند بوقت دیگر، یعنی ضایع کردن. وقت. شیخ الاسلام «گفت»کی صوفی ابن الوقت است نه این الامل.
هوش مصنوعی: سهل گفت که فتنه‌ها سه نوع هستند: فتنه عمومی که ناشی از تضییع حقوق است، فتنه خاص که به دلیل اجازه دادن و تفسیر نادرست به وجود می‌آید، و فتنه اهل معرفت که وقتی حق بر او واجب می‌شود، او تأخیر می‌کند و آن را در زمان دیگری مطرح می‌سازد که این هم به نوعی تضییع وقت محسوب می‌شود. شیخ الاسلام می‌گوید که صوفی باید در زمان خود عمل کند و نه به امید آینده.
و قال سهل الآیات للّه عز و جل والمعجزات للانبیأ والکرامات للاولیاء والمعونات للمریدین والتمکین لاهل الخصوص.
هوش مصنوعی: سهل آیات بیان می‌کند که نشانه‌های خداوند ویژه اوست، معجزات به پیامبران تعلق دارد، کرامت‌ها برای اولیاءالله است، یاری به مشتاقان می‌رسد و توانمندی‌ها برای اهل خاص است.
قال الضرورة للانبیاء والقوام للصدیقین والقوت للمومنین والمعلوم للبهایم. و قال الاعمال: بالتوفیق والتوفیق من اللّه عز و جل و مفاتیحا الدعا والتضرع و قال ابن سالم عرفت سهلا سنین من عمره، کان یقوم اللیل علی فرد رجل حتی یصبح یناحی ربه عز وجل و هو علی تلک الحالة.
هوش مصنوعی: ضرورت برای پیامبران، قوام برای صدیقین، قوت برای مؤمنان و علم برای حیوانات وجود دارد. همچنین گفته شده که اعمال انسان‌ها به توفیق بستگی دارد و توفیق از سوی خداوند عز و جل است. کلیدهای دعا و تضرع نیز ذکر شده است. ابن سالم می‌گوید که سه سال از عمرش را می‌شناسد که در آن شب‌ها به تنهایی به عبادت خدا مشغول بود تا صبح، در حالی که با خدای خود به دعا و نیایش می‌پرداخت.
اخبرنا شیخ الاسلام قال حدثنا ابن باکویة الشیرازی ٭ قال حدثنا احمد بن بقاعن اسحق بن ایوب، قال سهل بن عبداللّه: اول هذا الامر علم لایدر که و آخره علم لاینفد. قال مادمت تخلف الفقر فانت منافق.
هوش مصنوعی: شیخ الاسلام می‌گوید: ابن باکویه شیرازی نقل کرده که احمد بن بقاعن از اسحاق بن ایوب روایت کرده و سهل بن عبداللّه گفته است: «آغاز این کار علم است که درک نمی‌شود و پایان آن علم است که تمام نمی‌شود. و اگر از فقر دوری کنی، پس تو منافق هستی.»
این اسحق ایوب شاگرد سهل بود ویرا سخن است و حکایات در خبر وی روایهٔ ابن باکویه.
هوش مصنوعی: این اسحاق ایوب، شاگرد سهل بود و او داستان‌ها و حکایاتی دارد که در روایت ابن باکویه آمده است.
شیخ الاسلام گفت: که ریاضت سهل شصت سال بود دوبار ویرا تغییر افتاد در شصت سال. سهل گوید درویش که از دل وی شیرینی چیزی از دست مردمان فراستدن نیفتد از وی هرگز فلاح نیاید.
هوش مصنوعی: شیخ الاسلام گفت که ریاضت (زهد و تمرینات روحانی) برای سهل به مدت شصت سال ادامه داشت و تنها دو بار در این مدت دچار تغییر شد. سهل به درویش می‌گوید که اگر از دل او چیزی شیرین و ارزشمند از انسان‌ها گرفته شود، هرگز به فعلیت و کامیابی نخواهد رسید.
محمدبن سوار خال و استاد سهل است سید بوده از قدیمان مشایخ بصره است ویرا سخن است نیکو. سهل گوید: آلهی! مرا برهان ده، کی خاموش با تو گویم، و کی گویایم از آن تو بتو گویم. سهل مقتدا است، وی هفت ساله بود که مرقع پوشید بشب نه خفتی هفت ساله، با خویشتن می‌گفتی و در خال می‌زاریدی که مرقع بمن در پوش! پیری آمده ببصره، خال ویرا گفت: کی مرقع در وی پوش؛ که او را نه وقت دعویست، وقت آن او را بلاء است. خال ویرا هفت ساله مرقع پوشید.
هوش مصنوعی: محمد بن سوار خال و استاد سهل، از شخصیت‌های برجسته مشایخ بصره در زمان‌های قدیم بودند و در سخنوری شهرت داشتند. سهل می‌گفت: "ای خدا! به من برهان عطا کن، کی و کجا باید خاموش باشم و کی باید از تو سخن بگویم." سهل به قدری متین و باوقار بود که وقتی هفت ساله بود، لباس مرقع به تن کرد و شب‌ها به تنهایی در خلوت خود می‌گفت که این لباس را به من بپوشانید! یک پیرمردی به بصره آمده بود و از او پرسید که چرا مرقع به تن دارد؛ او جواب داد که هنوز وقت دعوی نیست و به او تاکید کرد که در وقت بلایا لباس مرقع باید بر تن داشته باشد. سهل در هفت سالگی به این مسیر رفته بود.
و قال سهل فی قوله عز وجل: واجعل لی من لدنک سلطاناً نصیراً، قال لساناً ینطق عنک لاینطق عن غیرک تفسیر سهل است. و سهل است. تستری «گوید» که اللّه پدیدار آورد خلق را بکرم، آنگاه فرمان داد برحمت، آنگه ندایش داد بتفصیل ریاضات.
هوش مصنوعی: سهل در تفسیر آیه‌ای از قرآن که می‌گوید: «و برای من از جانب تو، قدرتی یاری‌دهنده قرار ده» بیان می‌کند که منظور، زبانی است که از طرف او سخن بگوید و نه از طرف دیگران. همچنین می‌گوید که خداوند، مخلوقات را با کرم خود آفرید و سپس به رحمت دستور داد و در ادامه، دعوت کرد تا به تفصیل به تمرینات روحی بپردازند.
سهل شصت ساله بود وی گوید: که از فرهیونده لا اله الا اللّه درست نیاید. سهل گوید که شبی خوش شده بودم بصحرا بیرون شدم کی نفس زنم، همه ستاره آسمان نوشته بود: کی اللّه اللّه. سهل گوید کی شیطان از خفتهٔ گرسنه گریزد.
هوش مصنوعی: سهل، مردی شصت ساله، می‌گوید که هیچ کس نمی‌تواند به حقیقت «لا اله الا اللّه» برسد. او تعریف می‌کند که یک شب در صحرا قدم می‌زده و وقتی نفس می‌کشیده، همه ستاره‌های آسمان همچون نوشته‌ای بر او ظاهر شده که می‌گوید: «اللّه اللّه». همچنین سهل اشاره می‌کند که شیطان از کسی که گرسنه است و به خواب رفته، می‌گریزد.
شیخ الاسلام گفت: کی از سهل پرسیدند: که از مسلمانان یکافری که نزدیکتر؟ گفت ممتحن بی‌صبر.
هوش مصنوعی: شیخ الاسلام فرمود: از سهل پرسیدند: از میان مسلمانان، کدام یک به کافر نزدیک‌تر است؟ او پاسخ داد: شخص امتحان‌نشده و بی‌صبر.
بوعبداللّه سالمی ٭ گفت: وقتی درشد در سهل زاهد امام خود، طشت دید زرین پر آتش پیش او، و عودتر دران سوزان چون بدید بدیوار باز افتاد از کار بشد. چون باز بخود آمد، سهل ویرا گفت: چه شدت مگر منادمت ملوک را نشایی؟ در خلوت که ملوک خالی باشند در ایشان در مشومگر که نشایی.
هوش مصنوعی: بوعبداللّه سالمی می‌گوید: هنگامی که وارد سهل زاهد امام خود شدم، طشتی زرین پر از آتش را در پیش او دیدم و عودهایی در حال سوختن بود. هنگامی که این صحنه را دیدم، بی‌اختیار به دیوار افتادم. وقتی به خودم آمدم، سهل از من پرسید: آیا این شدت و هیجان ناشی از نزدیک بودن به ملوک است؟ در حالتی که ملوک تنها هستند، آیا این موضوع برای تو عجیب است؟
سهل گوید: طوبی او را کی دوستان او می‌جوید، ارش دوست یافت، اش نور یافت «ار» در طلب بمیرد، اش شفیع یافت.
هوش مصنوعی: سهل می‌گوید: خوشا به حال کسی که دوستانش را جستجو می‌کند، اگر دوستی پیدا کند، نور و روشنایی یافته است. کسی که در جستجوی محبوب خود است، در واقع در طلب اوست و اگر شفیع و مددکاری پیدا کند، خوشبختی‌اش کامل می‌شود.
شیخ الاسلام گفت: که سهل تستری بواسیر داشت- سالها بر خلق وبال بود و خلق بیماران بدعاء وی نیک می‌شدند. دانی چرا؟ او خلق را شفیع بود، و خلق را نه بخصومت بود.
هوش مصنوعی: شیخ الاسلام گفت که سهل تستری به بیماری بواسیر مبتلا بود و سال‌ها باعث رنج مردم می‌شد، اما مردم هر وقت دعا می‌کردند، از دعاهای او بهره‌مند می‌شدند. آیا می‌دانی چرا؟ چون او برای مردم واسطه رحمت بود و میان او و مردم دشمنی وجود نداشت.
مردی بر سهل آمد و گفت: حال برمن تنگ است و فرزندان دارم. گفت: هیچ پیشه ندانی؟ گفت دلالی دانم کرد در عطاران. گفت چرا اکنون نکنی؟ گفت چیزی ندارم. گفت درین شهر بسر خرما فراخست بشو! لختی در چرمینه کن بمن آور، او رفت و آورد. سهل پارگکی خاک از آن موضع خود برداشت و دران افگند، و سر آن بپوشید و بوی داد گفت: برو بفروش! برد و بفروخت همه غالبه شده بود، مرد توانگر شد.
هوش مصنوعی: مردی به سهل نزدیک شد و گفت: حال و روز خوبی ندارم و فرزندانم را نیز دارم. سهل پرسید: آیا هیچ مهارتی داری؟ مرد جواب داد: من در کار دلالی (کارگزار بودن) در بازار عطاران تجربه دارم. سهل از او پرسید: پس چرا اکنون این کار را انجام نمی‌دهی؟ مرد گفت: چون هیچ سرمایه‌ای ندارم. سهل گفت: در این شهر خرما زیاد است، برو و چند خرما برای من بیاور. مرد کمی به تلاش افتاد و چند خرما نزد سهل آورد. سهل کمی خاک از زمین برداشت و بر روی خرماها ریخت و سر آنها را پوشاند و گفت: برو و این را بفروش! مرد رفت و همه را فروخت و با سودی که به دست آورد، توانگر شد.
شیخ الاسلام گفت: کی بونصر ترشیزی گفت مرا، که آن بواسیر سهل از چه بود کی ویرا چندان ولایت بود؟ من گفتم ویرا: که سهل ولایت ازان علت یافته بود ازان حد.
هوش مصنوعی: شیخ الاسلام گفت: کی بونصر ترشیزی به من گفت که آن بواسیر از چه چیز سهل است، در حالی که او در آن اندازه ولایت داشت؟ من به او گفتم که این سادگی در ولایت ناشی از آن مشکل بوده است.