میدان نود و ششم دهشت است
از میدان انس میدان دهشت زاید. دهشت در غلبهٔ انس از خود رها شدن است، و از خود جدا گشتنست. دهشت آن حالست که تن صبر بر نتابد، و دل بعقل نپردازد، و نظر تمییز را نیابد. تن آنکه صبر برندارد که از فراغت دل در ماند، و هیبت میان تن و میان دل وی جدا کند، و سلطان طاقت ضعیف گردد. . دل با عقل آناه نپردازد که روح ویرا خواند، و روح وجد بوی رساند، و تشنگی قوت کند. و نظر آنگاه تمییز را نباید که در نور مشاهده غرق گردد، و ندای لطف بوی رسد، و حجاب تنسم از پیش وی برخیزد.
میدان نود و پنجم انس است: از میدان سرور میدان انس زاید. قوله تعالی: «و اذا سألک عبادی فانی قریب». انس آسایش است و آرام بنزدیک دوست. و آن سه کس راست: مرید صادق را که وعده شنود، و عارف را که شان یابد، و محب را که بمراد نگرد. اما مرید صادق را که وعده شنود در وی سه نشان پدید آید: حلاوت خدمت، و بر همه جانوران شفقت، و خلاص دعوت. و اما عارف که نشان یابد در وی سه نشان پدید آید: مؤانست مناجات و حلاوت فکرت، و سیری از زندگانی. و اما محب را که فرا مراد نگرد در وی سه علامت پدید آید: آزادی، شادی، و بیقراری.میدان نود وهفتم مشاهده است: از میدان دهشت میدان مشاهده زاید. قوله تعالی: «او القی السمع و هو شهید». مشاهده برخاستن عواقیست میان بنده و حق. و طریق بدان سه چیزست: یکی رسیدن میان بنده و حق. و طریق بدان سه چیزست: یکی رسیدن از درجهٔ علمست بدرجهٔ حکمت؛ و دیگر رسیدن از درجهٔ معرفت بدرجهٔ حقیقت. مرد از درجهٔ علم بدرجهٔ حکمت بسه چیز رسد: باستعمال علم، و تعظیم امر، واتباع سنت؛ و این مقام حکیمانست. و مرد از درجهٔ صبر بدرجهٔ صفاوت بسه چیز رسد: بترک مناقشت، و ترک تدبیر، و لزوم رضا؛ و این مقام رضیانست. و مرد از درجهٔ معرفت بدرجهٔ حقیقت بسه چیز میرسد: بحرمت در خلوت، و خجل از خدمت، و ایثار برفاقت.
اطلاعات
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از میدان انس میدان دهشت زاید. دهشت در غلبهٔ انس از خود رها شدن است، و از خود جدا گشتنست. دهشت آن حالست که تن صبر بر نتابد، و دل بعقل نپردازد، و نظر تمییز را نیابد. تن آنکه صبر برندارد که از فراغت دل در ماند، و هیبت میان تن و میان دل وی جدا کند، و سلطان طاقت ضعیف گردد. . دل با عقل آناه نپردازد که روح ویرا خواند، و روح وجد بوی رساند، و تشنگی قوت کند. و نظر آنگاه تمییز را نباید که در نور مشاهده غرق گردد، و ندای لطف بوی رسد، و حجاب تنسم از پیش وی برخیزد.
هوش مصنوعی: از میدان محبت، احساس ترس و وحشت به وجود میآید. وحشت ناشی از آن است که انسان از خودش رها شود و از وجودش جدا گردد. این حالت ترس وقتی بروز میکند که جسم نتواند صبر کند و دل نتواند به عقل تکیه کند و قدرت تشخیص را از دست دهد. در چنین وضعیتی، جسمی که نمیتواند صبر کند، از آرامش دل جدا میشود و این موجب میشود که قدرت تحمّل کاهش یابد. دل نیز به عقل دسترسی ندارد و تنها روح است که به او کمک میکند و او را به وجد میآورد، در حالی که تشنگی احساسات شدت میگیرد. در این شرایط، قدرت تشخیص نمیتواند وجود داشته باشد زیرا انسان در نور مشاهده غرق میشود و صدای لطف به او میرسد و پردههای مادی از برابر او کنار میرود.

خواجه عبدالله انصاری