گنجور

میدان نود و چهارم سرورست

از میدان مکاشفه میدان سرور زاید. قوله تعالی: «فبذلک فلیفرحوا هو خیر مما یجمعون». جملهٔ شادیها سه است: یکی شادی حرامست، و یکی شادی مکروه، و یکی شادی واجب. آنچه حرامست بمعصیت شاد بودنست، و آن اینست که قوله تعالی: «لا تفرح ان اللّه لا یحب الفرحین» «انه لفرح فخور». و آنچه مکروهست بدنیا شاد بودنست، و ایسنت که گفت قوله تعالی: «و فرحوا بالحیوة الدنیا» «و لا تفرحوا بما اتاکم». و آنچه واجبست شادیست بحق، و آن آنست که گفت: «فاستبشروا ببیعکم الذی بایعتم به». اما شادی بحرام بدان دل می‌رود، و پی ببرد، و دوست دشمن کند. و اما شادی مکروه از آن آبروی کاهد، و فتنه افزاید، و عمر تاوان آید. و اما شادی واجب سه شادیست: شادی مسلمانی که بند برگرفت و در گشاد و بار داد؛ و دیگر شادی منتست که از عتاب آزاد کرد، و از بهشت رها کرد، و بحقیقت شاد کرد؛ سیم دوستیست که مرد را انس داد بی‌خلق، و توانگری بی‌گنج، و عز داد بی‌سپاه.

میدان نود و سیم مکاشفه است: از میدان نفس میدان مکاشفه زاید. قوله تعالی: «ما کذب الفؤاد ما رأی». مکاشفه دیدار دلست با حق. و علامات مکاشفت سه است: استغراق دل از ذکر، و امتلاء سر از نظر و استبصار ضمیر به حقیقت. نشان استغراق دل از  ذکر سه چیزست: گفتار حقیقت، و وحشت از خلق، والهام مناجات. و نشان امتلاء سر از نظر سه چیزست: مستولی گشتن بر احوال، و هموار گشتن در صدق، و دیده ورگشتن در شادی بزرگتر. و نشان استبصار ضمیر بحقیقت سه چیزست: که مرد طمأنینت و سکینت یابد، و وقار فرشتگان، و ثبات بادنیان.میدان نود و پنجم انس است: از میدان سرور میدان انس زاید. قوله تعالی: «و اذا سألک عبادی فانی قریب». انس آسایش است و آرام بنزدیک دوست. و آن سه کس راست: مرید صادق را که وعده شنود، و عارف را که شان یابد، و محب را که بمراد نگرد. اما مرید صادق را که وعده شنود در وی سه نشان پدید آید: حلاوت خدمت، و بر همه جانوران شفقت، و خلاص دعوت. و اما عارف که نشان یابد در وی سه نشان پدید آید: مؤانست مناجات و حلاوت فکرت، و سیری از زندگانی. و اما محب را که فرا مراد نگرد در وی سه علامت پدید آید: آزادی، شادی، و بیقراری.

اطلاعات

منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از میدان مکاشفه میدان سرور زاید. قوله تعالی: «فبذلک فلیفرحوا هو خیر مما یجمعون». جملهٔ شادیها سه است: یکی شادی حرامست، و یکی شادی مکروه، و یکی شادی واجب. آنچه حرامست بمعصیت شاد بودنست، و آن اینست که قوله تعالی: «لا تفرح ان اللّه لا یحب الفرحین» «انه لفرح فخور». و آنچه مکروهست بدنیا شاد بودنست، و ایسنت که گفت قوله تعالی: «و فرحوا بالحیوة الدنیا» «و لا تفرحوا بما اتاکم». و آنچه واجبست شادیست بحق، و آن آنست که گفت: «فاستبشروا ببیعکم الذی بایعتم به». اما شادی بحرام بدان دل می‌رود، و پی ببرد، و دوست دشمن کند. و اما شادی مکروه از آن آبروی کاهد، و فتنه افزاید، و عمر تاوان آید. و اما شادی واجب سه شادیست: شادی مسلمانی که بند برگرفت و در گشاد و بار داد؛ و دیگر شادی منتست که از عتاب آزاد کرد، و از بهشت رها کرد، و بحقیقت شاد کرد؛ سیم دوستیست که مرد را انس داد بی‌خلق، و توانگری بی‌گنج، و عز داد بی‌سپاه.
هوش مصنوعی: شادی ناشی از آگاهی، جوانب مختلفی دارد. در قرآن آمده که باید به شادی پرداخت زیرا این شادی از آنچه جمع‌آوری می‌شود بهتر است. شادی‌ها به سه دسته تقسیم می‌شوند: یکی شادی ممنوع، دیگری شادی ناخوشایند و سومی شادی لازم. شادی ممنوع مربوط به خوشحالی به خاطر گناه است و خداوند چنین خوشحالی را نمی‌پسندد. شادی ناخوشایند به خوشحالی از دنیا مربوط می‌شود که باید از آن دوری کرد. اما شادی لازم، شاد بودن در مسیر حق است که باید آن را جشن گرفت. شادی ناشی از گناه به دل آسیب می‌زند، دوست و دشمن را متوجه هم می‌کند. شادی ناخوشایند باعث کسر آبرو و فتنه می‌شود و عمر را به هدر می‌دهد. اما شادی‌های لازم شامل شادی مسلمانانی است که آزاد شده‌اند، آزاد شدن از عتاب و دوستی که به انسان آرامش می‌بخشد، بدون وابستگی به دنیا و ثروت.