گنجور

میدان پنجاه و چهارم احسانست

از میدان مراقبت میدان احسان زاید. احسان آنست که سید ولد آدم روح قدس را گفت در جواب وی: «أن تعبداللّه کأنک تراه» «خدایرا پرستی چنانکه ویرا می‌بینی». اولی‌تر خلق بیافت این میدان سه مردند: یکی غرقه گشته در دریای توحید از زندگانی نومید، و دیگر واله گشته در هیبت، سیم غرقه گشته در وجد؛ هوا در عزم گم شده، و اسباب در جمع گم شده، و تفرق در وجد گم شده، و اسباب در جمع گم شده، و تفرق در وجد گم شده؛ و اسباب در جمع گم شده، و تفرق در وجد گم شده؛ از تن سمع پیدا و بس، و از دل درد پیدا و بس؛ بدل دید، پنداشت که بعیان دید؛ از تلاشی انسانیت و خمود هوا و عنای علایق برست.

اطلاعات

منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از میدان مراقبت میدان احسان زاید. احسان آنست که سید ولد آدم روح قدس را گفت در جواب وی: «أن تعبداللّه کأنک تراه» «خدایرا پرستی چنانکه ویرا می‌بینی». اولی‌تر خلق بیافت این میدان سه مردند: یکی غرقه گشته در دریای توحید از زندگانی نومید، و دیگر واله گشته در هیبت، سیم غرقه گشته در وجد؛ هوا در عزم گم شده، و اسباب در جمع گم شده، و تفرق در وجد گم شده، و اسباب در جمع گم شده، و تفرق در وجد گم شده؛ و اسباب در جمع گم شده، و تفرق در وجد گم شده؛ از تن سمع پیدا و بس، و از دل درد پیدا و بس؛ بدل دید، پنداشت که بعیان دید؛ از تلاشی انسانیت و خمود هوا و عنای علایق برست.
هوش مصنوعی: از میدان مراقبت، میدان احسان به وجود می‌آید. احسان این است که عبد خدا را چنان پرستش کنی که گویی او را می‌بینی. برترین موجودات در این میدان سه نفرند: یکی که در دریای توحید غرق شده و از زندگی ناامید شده است، دیگری که به خاطر عظمت خداوند مجذوب شده و سومی که در وجد و شوق غرق شده است. در این حالت، هر گونه تلاطم و تفاوت در احساسات از بین رفته و تنها گوش دارای درک است، و دل تنها درد را احساس می‌کند. او با تغییر در درون خود، گویی به حقیقت نزدیک‌تر شده و از دست دادن هویت انسانی به همراه رهایی از وابستگی‌ها را تجربه می‌کند.