گنجور

میدان چهل و سیم رجاست

از میدان فرار میدان رجا زاید. قوله تعالی: «یحذر الاخرة و یرجوا رحمة ربه». رجا امیدست. و یقین را دو پرست: یکی ترس و دیگری امید، که تواند که بیک پر بپرد. امید مرکب خدمتست، و زاد اجتهاد، و عدت عبادت. و مثل ایمان چون مثال ترازوست، یک کفه ترس و دیگر امید، و زبانه دوستی کفه‌ها با خلاق نیکو آویخته.

بیت:
مرغ ایمانرا دو پر خوف و رجاست
مرغ را بی‌پر پرانیدن خطاست.

رجا را سه قسمست: یکی رجای ظالمانست: در گذاشتن جرم را، و پوشیدن عیب را، و باز پذیرفتن خصمان؛ قوله تعالی: «و یرجون رحمته و یخافون عذابه». و دیگر رجای مقتصدانست: در گذاشتن تقصیر را، و پذیرفتن طاعت را، و بیفزودن معونت را؛ قوله تعالی: «یرجعون تجارة لن تبور». و دیگر رجای سابقانست: تمام کردن نعمت ازلی را، و زیادتی زندگانی دل را، وحفظ دل و مایه وقت را، قوله تعالی: «یرجعون من اللّه ما لا یرجون لک».

میدان چهل و دوم فرارست: از میدان هیبت میدان فرار زاید. قوله تعالی: «ففروا الی اللّه». فرار با مولی گریختن است. و در تفرق بر خویشتن بستن است، و از دو جهان رهایی جستن است. گریختن بمولا را سه نشانست: امید از کردار خود بریدن، و بر اخلاص خود تهمت نهادن، و از دیدن طاعت خود توبه کردن. و در بستن تفرق سه نشانست: همت یگانه کردن، و از تدبیر خود بیرون شدن، و حکم را باستسلام گردن نهادن. و رهایی جستن را از دو جهان سه نشانست: از بیمها بر بیم قطیعت اختصار کردن، و از کوشیدنها بر کوشیدن وقت اختصار کردن، و از امیدها بر امید دیدار نیارامیدن.میدان چهل و چهارم طلب است: از میدان رجا میدان طلب زاید. قوله تعالی: «یبتغون الی ربهم الوسیلة أیهم اقرب». طلب جستن و کوشیدن است. و آن سه قسم است: طلب آزادی،و طلب ثواب، و طلب حق تعالی. اما طلب آزادی از درد قطیعتست، و از خجالت عتاب، و از ذل حجاب، و این طلب مفتقرانست. و اما طلب ثواب آن طلب بهشتست، و شفاعت، و خشنودی؛ و این طلب مجاهدانست. اما طلب حق تعالی کاری عظیمست، و آن ترک دنیا و آخرتست؛ و خلق آنرا بگزاف و سستی مینگرند، و همه چیز را پیش جویند پس یا بند، و حق تعالی را پیش یا بند پس جویند. آنان طالبان حق عزیزانند. فافهم و اللّه اعلم.

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.