گنجور

میدان نود و نهم فناست

از میدان معاینه میدان فناست. قوله تعالی: «کل شیء هالک الا وجه له الحکم والیه ترجعون». فنا نیستیست. و آن نیست گشتن بسه چیزست در سه چیز: نیست گشتن جستن دریافته، نیت گشتن شناختن در شناخته، نیست گشتن دیدن در دیده. آنچه «لم یکن» در آنچه «لم یزل» چه یابد؟ حق باقی در رسم فانی کی پیوندد؟ سزا در ناسزا کی بندد؟ هر چه جز از ویست در میان سه چیزست: نابودهٔ دی و گم امروز و نیست فردا؛ پس همه نیست‌اند جز از وی، مگر هست بوی؛ پس همه هست ویست. باران که بدریا رسید برسید، و ستاره در روز ناپیدا شد؛ در خود برسید آنکه بمولی رسید.

میدان نود و هشتم معاینه است: از میدان مشاهده میدان معاینه زاید. قوله تعالی: «الم تر الی ربک کیف مد الظل». معنی معاینه تمام دینست، و آن سه چیزست: بچشم اجابت بمحبت نگریستن، و بچشم حضور بحاضر نگریستن. شرح اول سه چیزست: ندای عذر را اجابت کرد، و ندای لطف را اجابت خواست، و ندای قصد را اجابت کرد، و ندای لطف را اجابت خواست، و ندای قصد را اجابت کرد، و ندای سر را اجابت خواست. و شرح حرف میانین بهدایت یگانه است، شهادت یگانه داد؛ و بمعرفت یگانه است، شکر یگانه داد؛ و برعایت یگانه است، ارادت یگانه داد. و شرح حرف پسین بدوری از خود نزدیکی ویرا نزدیک باش، و بغیبت از خود حضور وی را حاضر باش؛ نه از قاصدان دور است، نه از طالبان گم است، نه از مریدان غایب.میدان صدم بقاست: از میدان فنا میدان بقاست. قوله تعالی: «واللّه خیر وابقی» خداوند تعالی و بس: علایق منقطع، و اسباب مضمحل، و رسوم باطل، و حدود متلاشی، و فَهوم فانی، و تاریخ مستحیل، و اشارت متناهی، و عبارت منتفی، و خیر متمحی، و حق یکتا بخودی خود باقی.

اطلاعات

منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از میدان معاینه میدان فناست. قوله تعالی: «کل شیء هالک الا وجه له الحکم والیه ترجعون». فنا نیستیست. و آن نیست گشتن بسه چیزست در سه چیز: نیست گشتن جستن دریافته، نیت گشتن شناختن در شناخته، نیست گشتن دیدن در دیده. آنچه «لم یکن» در آنچه «لم یزل» چه یابد؟ حق باقی در رسم فانی کی پیوندد؟ سزا در ناسزا کی بندد؟ هر چه جز از ویست در میان سه چیزست: نابودهٔ دی و گم امروز و نیست فردا؛ پس همه نیست‌اند جز از وی، مگر هست بوی؛ پس همه هست ویست. باران که بدریا رسید برسید، و ستاره در روز ناپیدا شد؛ در خود برسید آنکه بمولی رسید.
هوش مصنوعی: از عرصه معاینه به دنیای فنا می‌رسیم. همه چیز به جز ذات حق هلاک می‌شود و به سوی او بازمی‌گردد. فنا به معنای نابودی نیست، بلکه به سه چیز وابسته است: یکی جستجوی حقیقت و درک آن، دیگری شناخت و درک شناخته‌ها و سوم مشاهده و درک پدیده‌ها. آنچه که گم شده و نه موجود است، چه ارتباطی با آنچه که همیشه وجود دارد، دارد؟ حقیقت پایدار چگونه می‌تواند با رسم‌های فانی پیوند پیدا کند؟ عدالت چگونه می‌تواند با بی‌عدالتی ترکیب شود؟ همه چیزهایی که جز او هستند، در سه وضعیت نابود شده‌اند: دیروز ناپیدا بودند، امروز گم شده‌اند و فردا وجود نخواهند داشت؛ پس تنها او هست که به واقع وجود دارد. بارانی که به دریا می‌رسد، به آنجا می‌رسد، و ستاره‌ای که در روز پنهان است، در خود وجود دارد.